مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۴۸۲

۱

برات عاشق نو کن رسید روز برات

زکات لعل ادا کن‌، رسید وقت زکات

۲

برات و قدر خیالت دو عید چیست وصال

چو این و آن نبود هست نوبت حسرات

۳

به باغ‌های حقایق برات دوست رسید

ز تخته‌بند زمستان شکوفه یافت نجات

۴

چو طوطیان خبر قند دوست آوردند

ز دشت و کوه برویید صد هزار نبات

۵

دو شادی‌ست عروسان باغ را امروز

وفات در بگشاد و خریف یافت وفات

۶

بیا که نور سماوات خاک را آراست

شکوفه نور حق است و درخت چون مشکات

۷

جهان پر از خضر سبزپوش دانی چیست

که جوش کرد ز خاک و درخت آب حیات

۸

ز لامکان برسیده‌ست حور سوی ملک

ز بی‌جهت برسیده‌ست خلد سوی جهات

۹

طیور نعره ارنی همی‌زنند چرا

که طور یافت ربیع و کلیم جان میقات

۱۰

به باغ آی و قیامت ببین و حشر عیان

که رعد نفخهٔ صور آمد و نشور موات

۱۱

اذان فاخته دیدیم و قامت اشجار

خموش کن که سخن شرط نیست وقت صلات

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 313
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 209
عندلیب :

نظرات

user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۳/۱۱/۲۱ - ۰۷:۳۸:۰۴
در بیت ششم می فرماید: بیا که نور سماوات خاک را آراستشکوفه نور حقست و درخت چون مشکاتمستفاد از آیه 35 سوره نوراللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿35﴾ خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی و آن چراغ در شیشه‏ای است آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت‏ خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته می‏شود نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشی نرسیده باشد روشنی بخشد روشنی بر روی روشنی است‏ خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت می‏کند و این مثلها را خدا برای مردم می‏زند و خدا به هر چیزی داناست (35)