مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۴۹۳

۱

تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست

چو باز زنده شدی زین سپس بدانی زیست

۲

هر آن کسی که چو ادریس مرد و بازآمد

مدرس ملکوتست و بر غیوب حفیست

۳

بیا بگو به کدامین ره از جهان رفتی

و زان طرف به کدامین ره آمدی که خفیست

۴

رهی که جمله جان‌ها به هر شبی بپرند

که شهر شهر قفس‌ها به شب ز مرغ تهیست

۵

چو مرغ پای ببسته‌ست دور می‌نپرد

به چرخ می‌نرسد وز دوار او عجمیست

۶

علاقه را چو ببرد به مرگ و بازپرد

حقیقت و سر هر چیز را ببیند چیست

۷

خموش باش که پرست عالم خمشی

مکوب طبل مقالت که گفت طبل تهیست

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 319
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 213
عندلیب :

نظرات

user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۳/۱۱/۲۲ - ۰۹:۳۶:۱۶
در بیت دوم می فرماید: هر آن کسی که چو ادریس مرد و بازآمدمدرس ملکوت است و بر غیوب حفیستادریس: پیغامبری پیش از بنی اسرائیل . مؤلف برهان گوید: نام پیغمبریست مشهور. گویند از جهت درس گفتن بسیار بدین نام علم شد و او را مثلث النعمة خوانند و نعمای ثلثه ٔ او پادشاهی و حکمت و نبوت بود و او حیات جاوید یافت و اکنون در بهشت میباشد - انتهی . نام پیغمبری که بحیات در جنت رفتند. (غیاث اللغات ). نام پیغمبری معروف که بتن در بهشت است و «رفعناه مکاناً علیاً » در شأن اوست و آن مشتق از دروس است و دروس ناپدید شدن نشان باشد و او را بدان نام بردند بدین که ناپدید شد نشان او از این جهان . (مؤید الفضلاء)حفی: مهربان
user_image
مسافر
۱۴۰۲/۰۵/۱۴ - ۰۲:۰۱:۲۵
سلام این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 894 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است. می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید: parvizshahbazi aparat