
مولانا
غزل شمارهٔ ۵۰۵
۱
پیشتر آ روی تو جز نور نیست
کیست که از عشق تو مخمور نیست
۲
نی غلطم در طلب جان جان
پیش میا پس به مرو دور نیست
۳
طلعت خورشید کجا برنتافت
ماه بر کیست که مشهور نیست
۴
پرده اندیشه جز اندیشه نیست
ترک کن اندیشه که مستور نیست
۵
ای شکری دور ز وهم مگس
وی عسلی کز تن زنبور نیست
۶
هر که خورد غصه و غم بعد از این
با رخ چون ماه تو معذور نیست
۷
هر دل بیعشق اگر پادشاست
جز کفن اطلس و جز گور نیست
۸
تابش اندیشه هر منکری
مقت خدا بیند اگر کور نیست
۹
پیر و جوان کو خورد آب حیات
مرگ بر او نافذ و میسور نیست
۱۰
پرده حق خواست شدن ماه و خور
عشق شناسید که او حور نیست
۱۱
مفخر تبریز توی شمس دین
گفتن اسرار تو دستور نیست
تصاویر و صوت


نظرات
ادروک
نصیری