مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۵۰۸

۱

شیر خدا بند گسستن گرفت

ساقی جان شیشه شکستن گرفت

۲

دزد دلم گشت گرفتار یار

دزد مرا دست ببستن گرفت

۳

دوش چه شب بود که در نیم شب

برق ز رخسار تو جستن گرفت

۴

عشق تو آورد شراب و کباب

عقل به یک گوشه نشستن گرفت

۵

ساغر می قهقهه آغاز کرد

خابیه خونابه گرستن گرفت

۶

در دل خم باده چو انداخت تیر

بال و پر غصه گسستن گرفت

۷

پیر خرد دید که سرده توی

دست ز مستان تو شستن گرفت

۸

طفل دلم را به کرم شیر ده

چون سر پستان تو جستن گرفت

۹

جان من از شیر تو شد شیرگیر

وز سگی نفس برستن گرفت

۱۰

ساقی باقی چو به جان باده داد

عمر ابد یافت و بزستن گرفت

۱۱

بیش مگو راز که دلبر به خشم

جانب من کژ نگرستن گرفت

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 328
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 218
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :

نظرات