مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۵۲۶

۱

ای لولیان ای لولیان یک لولی‌یی دیوانه شد

تشتش فتاد از بام ما‌، نک سوی مجنون‌خانه شد

۲

می‌گشت گِرد حوض او‌، چون تشنگان در جست و جو

چون خشک نانه ناگهان در حوض ما ترنانه شد

۳

ای مرد دانشمند تو دو گوش از این بربند تو

مشنو تو این افسون که‌او ز افسون ما افسانه شد

۴

زین حلقه نجهد گوش‌ها کاو عقل برد از هوش‌ها

تا سر نهد بر آسیا چون دانه در پیمانه شد

۵

بازی مبین بازی مبین اینجا تو جانبازی گزین

سرها ز عشق جعد او بس سرنگون چون شانه شد

۶

غره مشو با عقل خود بس اوستاد معتمد

که‌استون عالم بود او‌، نالان‌تر از حنانه شد

۷

من که ز جان ببریده‌ام چون گل قبا بدریده‌ام

زان رو شدم که عقل من با جان من بیگانه شد

۸

این قطره‌های هوش‌ها مغلوب بحر هوش شد

ذرات این جان‌ریزه‌ها مستهلک جانانه شد

۹

خامش کنم فرمان کنم وین شمع را پنهان کنم

شمعی که اندر نور او خورشید و مه پروانه شد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 357
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 225
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :

نظرات

user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۳/۱۱/۲۵ - ۰۳:۱۵:۱۹
افلاکی در سبب انشاء این غزل گوید: اصحاب یقین رشوان الله علیهم اجمعین چنان روایت کردند که یار ربانی شیخ فخرالدین سیواسی رحمت الله مردی بود ذوفنون و در آن عهد کتابت اسرار و معانی بر عهده ی او بود از ناگاه در او جنونی طاری شد دیوانه گشت. حضرت مولانا همین غزل را همان روز فرمود.
user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۳/۱۱/۲۵ - ۰۳:۱۶:۵۶
با عرض پوزش رضوان الله اشتباه تایپ شده است. در حاشیه ی قبل
user_image
فریبا
۱۳۹۵/۰۳/۲۳ - ۰۸:۲۰:۰۲
این شعر زیبا رو استاد شهرام ناظری خونده و خیلی زیباست
user_image
سعدی حائری
۱۳۹۶/۰۷/۲۱ - ۰۸:۲۲:۳۲
در مناقب العارفین افلاکی جلد اول صفحه 237 اینگونه آمده:ای عاشقان ای عاشقان یک لؤ لؤ دیوانه شدطشطش فتاد از بام ما تگ سوئ مجنون خانه شد
user_image
همایون
۱۳۹۷/۰۶/۰۷ - ۱۹:۵۵:۱۴
امروز انسان این غزل را با جان خود حس می‌‌کند و می‌‌فهمد و کوچکی عقل و قطره بودن هوش خود را به نیکی‌ در می‌‌یابد زیرا هم در اعماق و ژرفای اتم رفته است و هم به پهنا و گستره فضا و هم درازنای زمان زیستن و تاریخ تکامل و مدنیت انسان پی‌ برده است و توانائی‌های انسان را در پیشرفت‌های علمی‌ و شگرد آفرینی‌ها آزموده است، و در همه ابعاد به کوچکی عقل خود رسیده است و آرزو می‌‌کند که بجز عقل کاش ابزار دیگری نیز در اختیار می‌‌داشت تا از عظمت و بزرگی هستی‌ و شادی و رهایی درخورد انسان برخوردار می‌‌شد و آنرا در وجود خود حس می‌‌کرد و اینگونه دچار گیجی و سردرگمی و رنج و حسرت و حقارت نمی گردید و برای منافع خود دچار این همه جنگ و خانمان سوزی و نیرنگ و قساوت و رقابت با هم نوع خود نمی شدامروز بیشتر از همیشه باید سری به بام جلال دین زد و بدور شمع او حلقه زد زیرا او هوشی و عقلی سزاوار انسان یافته است و توانسته است آن را به همه بشناساند و خشکی انسان را به تری و لطافت مبدل سازد
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۷/۰۷/۳۰ - ۰۳:۱۸:۱۲
میفرماید یکی از مادیوانه شد ویدانید کار ما افسون نیست او خود افسانه شد یا به افسون پیوست!
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۱۰/۲۸ - ۰۹:۰۸:۰۴
این قطره‌های هوش‌هامغلوب بحر هوش شدذرات این جان‌ریزه‌هامستهلک جانانه شد..
user_image
شقایق عسگری
۱۳۹۷/۱۱/۲۵ - ۱۴:۱۲:۲۷
با جناب همایون موافقم و اینکه باید زانو زد به دامن خالق مجموعه ای به این عظمت که هر روز یه بخش تازه از عظمتشو بهمون نشون میده و حتی لولیان هم دیوانه میکنه...
user_image
هیچ
۱۳۹۹/۰۵/۳۱ - ۱۲:۰۰:۱۶
با سلام خدمت دوستانمن با کمال احترام با جناب همایون مخالف هستم. چرا که کامل ترین و بزرگ ترین ابزار که ما در اختیار داریم عقل است. و همین ما را بس.و حضرت مولانا همیشه به فکر کردن و اندیشیدن سفارش کردند. و اگر انسان بتواند به عقل و مغز خود کامل دست پیدا کند میتواند تمام هستی را جابجا.و بقول‌ سعدی بزرگواررسد ادمی به جایی که بجز خدا نبیندببین تا چه حد است طیران ادمیت. اینها شدنی نیست جز با همین عقل بزرگ. شاد باشید.
user_image
امیر آدینه لو
۱۴۰۳/۰۱/۱۴ - ۰۵:۴۸:۳۳
سلام و احترام حضور آقا یا خانم هیچ. عقل منهای وحی = دادن چراغ به دست دزد. شواهدش را در دنیا ببینیم.
user_image
سایه ی هیچ
۱۴۰۳/۰۳/۰۳ - ۱۲:۴۶:۵۸
با سلام و احترام به آقای امیر آدینه لو و دیگر اندیشه ورزان درست است که انسان به قوه عقل از سایر موجودات برتر است. ولی دانته در کتاب کمدی الهی راه بهشت را به پیروی از عشق طی می کند و راه جهنم را به پیروی از عقل. علامه جعفری می فرمایند. از پیروی عقل به جایی نرسیدیم پیچیده تر از راه بود راهبر ما اگر مراد از وحی در یادداشت امیر جان همان عشق باشد (عشق الهی) می تواند انسان شوریده را به سر منزل مقصود برساند. با احترام جواد زارعی از تبریز