
مولانا
غزل شمارهٔ ۵۶۰
۱
عاشق دلبر مرا شرم و حیا چرا بود
چونک جمال این بود رسم وفا چرا بود
۲
این همه لطف و سرکشی قسمت خلق چون شود
این همه حسن و دلبری بر بت ما چرا بود
۳
درد فراق من کشم ناله به نای چون رسد
آتش عشق من برم چنگ دوتا چرا بود
۴
لذت بیکرانه ایست عشق شدست نام او
قاعده خود شکایتست ور نه جفا چرا بود
۵
از سر ناز و غنج خود روی چنان ترش کند
آن ترشی روی او روح فزا چرا بود
۶
آن ترشی روی او ابرصفت همیشود
ور نه حیات و خرمی باغ و گیا چرا بود
تصاویر و صوت


نظرات
امین کیخا
امین کیخا
همایون
مسافر