مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۵۷۵

۱

ایا سر کرده از جانم تو را خانه کجا باشد

الا ای ماه تابانم تو را خانه کجا باشد

۲

الا ای قادر قاهر ز تن پنهان به دل ظاهر

زهی پیدای پنهانم تو را خانه کجا باشد

۳

تو گویی خانه خاقان بود دل‌های مشتاقان

مرا دل نیست ای جانم تو را خانه کجا باشد

۴

بود مه سایه را دایه به مه چون می‌رسد سایه

بگو ای مه نمی‌دانم تو را خانه کجا باشد

۵

نشان ماه می‌دیدم به صد خانه بگردیدم

از این تفتیش برهانم تو را خانه کجا باشد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 383
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 241
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :
کیوان عاروان :

نظرات

user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۴/۰۱/۰۴ - ۰۷:۰۲:۳۴
در بیت سوم می فرماید:تو گویی: خانه ی خاقان بود، دلهای مشتاقانمرا دل نیست ای جانم ترا خانه کجا باشد؟ناظر است به این حدیث قدسی که خداوند فرمود: لم یسعنی ارضی و لا سمائی و وسعنی قلب عبدی المومنآسمانها و زمین گنجایش مرا ندارند اما من در دل بنده ی مومن خود می گنجم.
user_image
شهرآشوب
۱۳۹۷/۰۸/۲۸ - ۱۵:۳۳:۳۱
ممنون ازتون هنگامه عزیزبجا و زیبا تفسیر کردین
user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۸/۰۴ - ۱۳:۴۴:۰۶
غزل زیباست و از غزل های پیش از ملاقات شمس سروده شده است و از استحکام عرفان معنوی جلال دینی برخوردار نیست، هرچند عاشقانه است و سرشار از سرگشتگی های عارفانه معمول
user_image
محمدحسین مسعودی گاوگانی
۱۴۰۰/۰۴/۲۸ - ۱۱:۴۹:۳۶
نشان ماه می‌دیدم به صد خانه بگردیدم از این تفتیش برهانم تو را خانه کجا باشد؟یعنی اگر به دنبال نشان ماه باشید ، نشان را می یابید نه ماه را برای یافتن ماه باید از نشان ها گذشت و به ماه رسید. در نشان ها نباید اسیر شد. نشان ها ، تنها یک نشانه هستند باید از آنها بهره جست و از آنها گذشت تا به ماه رسید. 
user_image
هادی رنجبران
۱۴۰۰/۱۰/۰۲ - ۱۵:۲۷:۵۸
گرچه مولانا با ردیف جنبة غنایی شعرش را بیشتر می¬کند و از تکرار آن لذّت صوتی و سماعی می¬برد، امّا ردیف¬های شعری او در پیوند غزل تأثیری اساسی دارد. جمله¬ها او در ردیف بسیار عمیق و معناآفرین است. جمله¬های پرسشی او از گونه پرسش¬های بلاغی است. اهل ادب بر آن¬اند که پرسش در شعر برای
پاسخ دادن و
پاسخ شنیدن نیست، بلکه برای قصد ثانوی است. شاعر می¬پرسد تا از رهگذر پرسش، خواننده را به تامّل و تفکّر بیشتر وادارد. شاعر از ظرفیت¬های زبان و جمله¬ها و کلمه¬های آن بهره می¬برد و پرسش را با تمام گونه¬های بلاغی و مؤثر آن در سخن می¬گنجاند. مولانا در ردیف¬ها چنین کرده است. او گاه خود را با یار همنشین می¬بیند و از این رهگذر احوال خود را خوش می¬کند که با او در گفت¬و¬گو است و امیدوار است که
پاسخی بشنود.