مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۰۴

۱

هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد

زخمی چو حسینستش جامی چو حسن دارد

۲

غم نیست اگر ماهش افتاد در این چاهش

زیرا رسن زلفش در دست رسن دارد

۳

نفس ار چه که زاهد شد او راست نخواهد شد

گر راستیی خواهی آن سرو چمن دارد

۴

صد مه اگر افزاید در چشم خوشش ناید

با تنگی چشم او کان خوب ختن دارد

۵

از عکس ویست ای جان گر چرخ ضیا دارد

یا باغ گل خندان یا سرو و سمن دارد

۶

گر صورت شمع او اندر لگن غیرست

بر سقف زند نورش گر شمع لگن دارد

۷

گر با دگرانی تو در ما نگرانی تو

ما روح صفا داریم گر غیر بدن دارد

۸

بس مست شدست این دل وز دست شدست این دل

گر خرد شدست این دل زان زلف شکن دارد

۹

شمس الحق تبریزی شاه همه شیرانست

در بیشه جان ما آن شیر وطن دارد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 398
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 250
عندلیب :

نظرات

user_image
رضا
۱۳۹۶/۰۵/۲۲ - ۰۵:۳۳:۰۶
بیت اول نشان از ارادت مولانا به اهل بیت رسول اکرم دارد.
user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۷/۱۹ - ۲۲:۵۳:۲۵
درود رضای عزیزسخن از ارادت به حسن و حسین نیست!سخن از عاشق بودنشان است و بازگشت جمع عشاق به "او"و اگر عاشقان را ارادتی است، به اوست...
user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۷/۱۴ - ۱۹:۳۱:۴۰
جلال دین یکی از غزل های قدیمی خود را با همین مطلع اینجا بازنویسی و تصحیح میکند و اگر خودرا خرقه بخش میدانسته اکنون علت آنرا بخاطر حضور شمس در وجود خود میداندو این آتش و این نور را از وجود او می بیند و روح خود را آن آینه صاف و پاکی میداند که توانایی دیدن و نمودن شمس را دارد