مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۰۵

۱

ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد

ای دوست قمر خوشتر یا آنک قمر سازد

۲

بگذار شکرها را بگذار قمرها را

او چیز دگر داند او چیز دگر سازد

۳

در بحر عجایب‌ها باشد به جز از گوهر

اما نه چو سلطانی کو بحر و درر سازد

۴

جز آب دگر آبی از نادره دولابی

بی شبهه و بی‌خوابی او قوت جگر سازد

۵

بی عقل نتان کردن یک صورت گرمابه

چون باشد آن علمی کو عقل و خبر سازد

۶

بی علم نمی‌تانی کز پیه کشی روغن

بنگر تو در آن علمی کز پیه نظر سازد

۷

جان‌ها است برآشفته ناخورده و ناخفته

از بهر عجب بزمی کو وقت سحر سازد

۸

ای شاد سحرگاهی کان حسرت هر ماهی

بر گرد میان من دو دست کمر سازد

۹

می‌خندد این گردون بر سبلت آن مفتون

خود را پی دو سه خر آن مسخره خر سازد

۱۰

آن خر به مثال جو در زر فکند خود را

غافل بود از شاهی کز سنگ گهر سازد

۱۱

بس کردم و بس کردم من ترک نفس کردم

خود گوید جانانی کز گوش بصر سازد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 398
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 251
عندلیب :

نظرات

user_image
حمید
۱۳۹۶/۰۲/۰۱ - ۱۶:۴۴:۱۱
سوال اینکه در بین میخندد این گردون بر سبلت آن مفتون خود را پی دو سه خر آن مسخره خر سازدآیا آن مفتون امام علی است چرا که سبیل درویشان به نشان علی بن ابی طالب است؟ممنون میشم توضیح بدهید
user_image
شهلا
۱۳۹۷/۰۸/۱۶ - ۱۵:۳۰:۴۵
آقای حمید، زبانتان را گاز بگیرید، معلوم می شود بسیار با حضرت مولانا بیگانه اید. چه ربطی دارد؟؟؟
user_image
شهلا
۱۳۹۷/۰۸/۱۶ - ۱۵:۴۳:۲۶
برداشت من اینست که می فرماید: این جهان به ریش کسی که مفتون دنیا شده و بدنبال تأیید و طرفداری چند انسان جاهل، خودرا احمق کرده می خندد.