
مولانا
غزل شمارهٔ ۶۰۹
۱
در خانه غم بودن از همت دون باشد
و اندر دل دونهمت اسرار تو چون باشد؟!
۲
بر هر چه همی لرزی، میدان که همان ارزی
زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد
۳
آن را که شفا دانی، درد تو از آن باشد
وان را که وفا خوانی، آن مکر و فسون باشد
۴
آن جای که عشق آمد، جان را چه محل باشد؟!
هر عقل کجا پرد؟! آن جا که جنون باشد
۵
سیمرغ دلِ عاشق در دام کجا گنجد؟!
پرواز چنین مرغی از کون برون باشد
۶
بر گرد خسان گردد چون چرخ، دل تاری
آن دل که چنین گردد او را چه سکون باشد؟!
۷
جام می موسی کش، شمس الحق تبریزی!
تا آب شود پیشت هر نیل که خون باشد
تصاویر و صوت


نظرات
روفیا
نادر
نادر
مریم
مهدی
Mehrzad Kiany