مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۱۰

۱

نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد

آواره عشق ما آواره نخواهد شد

۲

آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز

وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد

۳

آن را که منم منصب معزول کجا گردد

آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد

۴

آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز

وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد

۵

از اشک شود ساقی این دیده من لیکن

بی نرگس مخمورش خماره نخواهد شد

۶

بیمار شود عاشق اما بنمی میرد

ماه ار چه که لاغر شد استاره نخواهد شد

۷

خاموش کن و چندین غمخواره مشو آخر

آن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 400
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 252
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :

نظرات

user_image
حامد
۱۳۹۱/۰۵/۰۹ - ۰۱:۱۴:۲۸
در اشعار عرفا به خصوص حضرت مولانا از مردن بسیار سخن گفته شدهای حیات عاشقان در مردگیدل نیابی جز که در دل‌بردگیآن چیز در این خصوص قطعی است این مردن جسمانی نیست. اما سوال اینجاست آیا در غزل 610 این "مصحف خاموشان" یا "خاموش کن" به این مطلب مربوط می‌گردد و به وادی خاموشان (مردگان) اشاره دارد و یا حضرت مولانا منظور دیگری داشته اند؟
user_image
کیهان
۱۳۹۲/۰۵/۱۰ - ۱۸:۳۷:۰۹
گــر تــشــنـه اســراری پــیـش آر شــراب اول گــر گــنـج خــواهـی مــی گــرد خــراب اولان نـقـطـه خـامـوشـی درحـرف نمـی گـنـجـد بــر طــاق فــرامـوشــی بــگـذار کــتــاب اول
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۱۱ - ۰۰:۲۱:۰۳
درود به جان پاک مولانا ، خاره به معنی خاره سنگ است ولی به دری افغانستان امروز خاره یعنی شوره زار ، لغت دیگر غشته است که باز شوره زار است .
user_image
علی هادیخان
۱۳۹۲/۰۹/۱۴ - ۰۸:۴۲:۳۱
در آخر فکر میکنم به جایآن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شدباید باشه آن نفس که عاشق شد اماره نخواهد شد
user_image
امین
۱۳۹۲/۱۱/۰۱ - ۰۸:۰۸:۲۰
با درود به دوستانهر بار که این غزل رو میخونم اشک از چشمام جاری میشه.یه سوال : میشه گفت 4 بیت اول غزل از زبان خدا سروده شده؟
user_image
روفیا
۱۳۹۳/۱۰/۱۴ - ۰۷:۲۴:۰۷
در
پاسخ به دوست عزیزم امین در مکتب مولانا خدا و حقیقت و خود مولانا و هر کس که حقیقتی را بیان کند همه از یک جنس هستند وقتی حقیقتی اومد و وارد قلب شما شد چه فرقی داره که گوینده اون کی باشه در نمایشنامه های مولانا هر دفعه مولانا حقیقت رو تو دهن یه کاراکتر میذاره یه وقت از قول خدا یه بار از قول شاه و یه بار از دهان کنیزک مهم اینه که این مرد بزرگ اسراری رو کشف کرده که میخواد اونا رو با ما به اشتراک بزارهلطفا این رباعی رو از ابوسعید ابو الخیر بخونیدمنصور حلاج آن نهنگ دریاکز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جداروزیکه انا الحق به زبان می‌آوردمنصور کجا بود؟ خدا بود خدا
user_image
سعید
۱۳۹۳/۱۲/۲۱ - ۰۲:۴۳:۳۵
آن نفس که شد عاشق، امّاره نخواهد شد ...
user_image
محمدامین
۱۳۹۴/۰۲/۲۷ - ۱۰:۰۷:۵۱
سلام یکی از دوستان لطف میکنه مصراع دوم بیت 4 رو واسه بنده معنی کنه؟
user_image
حبیی الاه عا لمی
۱۳۹۴/۰۵/۰۵ - ۲۳:۳۳:۳۸
با سلام در جواب هموطن گرامی امین با ید بگو یم که تمام اشعار عرفا از جانب خدا به عارف الها میشوداینستکه همه اشعار عرفا بوی خدائی می دهد
user_image
حبیی الاه عا لمی
۱۳۹۴/۰۵/۰۵ - ۲۳:۴۴:۱۴
با سلام اقای محمد امین من فکر می کنم که معنی مصرع دوم بیت چهارم این باشد مصحف خاموشان منضور کسانی که ظاهر قران راگرفته وهیچ از بطن قران نمی دانند وقر ان هیچ اثری در زندگی انان ندارد که مانند قران بلا استفاده وخاموش می ماند واما سی پاره منضور قران ناطق پویا موثر بوده که در تمام زندگی افراد اثر گذار می باشد اید وارم که درست فهمیده با شم و درست توضیح داده باشم
user_image
سیدنقوی محمد
۱۳۹۵/۰۵/۲۸ - ۲۱:۴۸:۴۸
باسلامتا آنجاییکه من میفهمم منظور از بیت زیر اینستآن قبله مشتاقان ، ویران نشود هرگزوان مصحف خاموشان سی پاره نخواد شدامکان خرابی خانه کعبه که مشتاقان فراوان داره . با اینهمه مشتاق غیرممکنهوکتاب قرآن که مجلد شده سی جزء هستش دیگه نمیشه تبدیل به سی پاره کرد
user_image
نادر
۱۳۹۵/۰۹/۰۵ - ۱۳:۵۴:۱۳
روفیای عزیز ، با سپاس از توضیحات بسیار دلنشین شما، شاید "مکتب عشق" کلمه ی مناسب تری باشه برای این دیدگاه ...
user_image
نادر
۱۳۹۵/۰۹/۰۵ - ۱۴:۲۸:۵۰
این غزل را تقدیم می کنم به دوستان و سروران ارجمند:خویش نظاره می کنی، محو شو در خیال منعاشق خویش گشته ای، غرق شو در وصال منجهل بوَد زوال تو، تیره کند زلال توزخم زند نهال تو، جهد شو در سئوالِ منسوز و گداز شو ز تب، شعله شو در زغالِ شبیکّه شو از همه نَسَب، بدر شو ای هلالِ منتازه به تازه صد تله، مادر دهر حاملهزین تله ها گذر بنه، تا که رسی به حالِ منهیچ نبوده ام جدا، چون شده ای به هر سرامن همه هستی و بقا، تو ز من و مَآلِ من!با من و لیک بی خبر، بی تو کجا منم دگر؟سایه نئی تو درنگر، آنِ تو شد جمالِ مناز همه خواهش و طمع، می گذر از رهِ ورعآمده ای چو مجتمع، تو من و نی مثالِ مندر بگشودمت حرم، پا نزده در آن قدمغم مخوری ز هر عدم، خوش بِجَهی غزالِ مناز پیِ ساغری دگر، نادر گشت خون جگرریز شرابِ کهنه تر، نوش کند حلالِ من ..
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۲/۰۳ - ۲۳:۰۹:۲۱
وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد یعنی :مرامنامهء عارفان ، خلل ناپذیر است .
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۹/۱۷ - ۱۴:۳۲:۵۹
نادر جان بسیار زیبا بود
user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۹/۱۸ - ۰۷:۳۵:۲۴
سپاس محمد جاننظر لطف شماستالبته شکل درست بیت چهارم این است:تازه به تازه صد تله، جلوه کنند سلسلهزین همه چون شوی یله، خود برسی به حال من
user_image
مسیحا
۱۳۹۷/۰۷/۱۴ - ۱۹:۳۵:۳۹
مولانا داره از زبان مسیح صحبت میکنه و شام آخر رو در بیت اول کاملا شرح داده
user_image
سید
۱۳۹۷/۰۷/۱۵ - ۱۶:۲۳:۴۰
باسلام خدمت دوستان.امروز این شعر چنان گرمم کرده که نمیدونم چی بگم.این بزرگ مرد که خدایش بیامرزدش زمان نداره.مثل همه مردان خدا در طول هستی,گسترده شده.واقعا دست مریزاد.هنوز بعد اینهمه سال از شعرهاش مستی میباره.گرم میکنه آدمو.خصوصیت مردان خدا همینه که گرمت میکنن.شکر ایزد که دیدم روی تو...
user_image
محمد ثنائی
۱۳۹۷/۰۷/۲۶ - ۱۰:۵۹:۴۴
با عرض سلامدر مورد بیت 4:آن قبله مشتاقان، ویران نشود هرگزوان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد- قبله مشتاقان معنای مصطلح قطعی ندارد، میتواند به معنای کعبه و یا مراد رهروان و یا انسان کامل و غیره باشد؛ و اما مصحف به معنای لغوی کتاب واحدی که مجموعه ای از چند صفحه و یا جزو پراکنده باشد میدهد و همانگونه که شعرای زیادی مثنوی سروده اند اما وقتی کسی میگوید میخواهم بروم مثنوی بخرم منظورش مثنوی مولاناست (مثنوی معنای مصطلح یا حتی استعاری دارد) مصحف هم معنای قرآن میدهد، اینجا لازم است یادآور شوم که قرآن به صورت پراکنده بود و در زمان خلیفه سوم به طور رسمی جمع آوری شده و به شکل یک کتاب تدوین شد و نام مصحف گرفت که به مصحف عثمان معروف گردید و البته حضرت علی و کسان دیگری هم مصحف هایی به وجود آوردند که بنا به دلایلی رسمیت مصحف عثمان را نیافت و امروزه وقتی میگوییم مصحف منظور مصحف عثمان است؛ و کلمه سی پاره هم به همبن شکل معنای قرآن (سی جزء قرآن) است.با توجه به معنای لغات معنی تحت الفظی بیت به این صورت است: آن قبله مشتاقان و یا عاشقان خلل ناپذیر است و از بین نمیرود (میتوان گفت کعبه خراب نمیشود) و آن قرآن گردآوری شده دیگر به شکل پراکنده و سی پاره در نمی آید.اما سخن مولانا کنایه در کنایه و تشبیه در تشبیه است و اگر لفظی رانده آن را فدای معنی کرده، با توجه به شخصیت معنا گرا و معنوی مولانا حدث حقیر بر این است که از این لفظ ها و تشابهات استفاده می کند تا این معنی را برساند که آن قبله مشتاقان که امثال شمس تبریزی باشند نا میرا هستند و خدا زمین را از هدایت و عشق خالی نخواهد گذاشت و مصحف دلشان و درک و فهم بلندشان از زندگی و خداوند پراکنده و نخواهد شد هر چند که هیچ نگویند و خاموش باشند توسط مشتاقانشان مصحف های دلشان خوانده و شنیده خواهد شد و در دست رس خواهندگان قرار خواهد گرفت
user_image
مهدی
۱۳۹۷/۱۲/۰۸ - ۰۰:۰۱:۳۵
((وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد))مصحف خاموشان دارای آرایه ادبی متناقض نما(پاردوکس)است. یعنی اینکه کسانی که سکوت را پیشه می کنند و سخنی نمی گویند از این سخن های ناگفته نمی توان کتابی نوشت و این کتاب نانوشته نه پاره می شود و نه تحریف...این بیت از نظر معنا شبیه بیت سعدی است((آنکس از دزد بترسد که متعای دارد عرافان جمع بکردند و پریشانی نیست))یعنی که متاعی عرافان دارند که دزدیده نمی شودو کتابی دارند که نوشته نمی شود.
user_image
محمد
۱۳۹۸/۰۳/۲۹ - ۱۲:۱۳:۴۱
این غزل رو امیر رفعتی نیز با همراهی کمانچه خوانده استپیوند به وبگاه بیرونی
user_image
بینام
۱۳۹۸/۱۲/۱۸ - ۰۱:۰۴:۵۳
به نظرم من قبله مشتاقان منظور قبله اصلی( خالق) یا خدا هست که هیچوقت نمیشود خدا و راه خدا را ویران یا تحریف کرد
user_image
عرفان
۱۳۹۹/۰۹/۱۳ - ۰۸:۱۷:۲۴
آن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شدقابلیت کسب تجربه عشق، یکی از نقاط عطف طراحی انسان است؛ عشق زمینی عاملی برای تجربه وحدت و رسیدن به یکتابینی است. انسان در قالب عشق یکتایی میبیند و در عشق موحد میشود. توحید، درک یکتایی خداوند است. گوشه ای از درک این یکتایی در تجربه وحدتی حاصل می شود که عشق زمینی ایجاد می کند. او میتواند از درس وحدتی که در این تجربه به دست می آورد، در حرکت به سوی کمال بهره برد.
user_image
سهیلا توفیق
۱۴۰۰/۱۰/۰۴ - ۱۲:۰۴:۵۴
آن نفس که شد عاشق عماره نخواهد شد  اشاره به پیدایش عشق داره و از درس عشق زمینی به وحدت الهی رسیدن 
user_image
احمد ابو
۱۴۰۱/۰۴/۰۵ - ۱۸:۲۰:۰۵
سلام عزیزان.میشه لطفا بیت اول و مصرع اول رو واسم توضیح بدید؟