مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۱۸

۱

چون جغد بود اصلش کی صورت باز آید

چون سیر خورد مردم کی بوی پیاز آید

۲

چون افتد شیر نر از حمله حیز و غر

وز زخمه کون خر کی بانگ نماز آید

۳

پای تو شده کوچک از تنگی پاپوچک

پا برکش ای کوچک تا پهن و دراز آید

۴

بگشای به امیدی تو دیده جاویدی

تا تابش خورشیدش از عرش فرازآید

۵

چنگا تو سری برکن در حلقه سر اندر کن

تو خویش تهی‌تر کن تا چنگ به ساز آید

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 404
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 254
عندلیب :

نظرات

user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۴/۰۳/۱۲ - ۱۳:۳۹:۱۹
حضرت مولانا در این ابیات می فرمایند: از کوزه همان برون تراود که در اوست.کسی که اصلش جغد است نمی تواند صورت پرنده باز به خود گیرد . کسی که سیر خورده باشد از دهانش بوی پیاز نخواهد آمد.اگر پای تو کوچک شده به خاطر پاپوش تنگت بوده است پایت را از آن پاپوش درآور تا ببینی پایت تا کجاها تو را خواهد برد.حیز: نامردغر: زن فاحشهدر بیت آخر می فرماید:چنگا تو سری برکن، در حلقه سر اندر کنتو خویش تهی تر کن، تا جنگ به ساز آید مصراع دوم این بیت اشاره دارد به این حدیث که :مثل المومن کمثل المزمار لا یحسن صوته الا بخلاء بطنه:مثل مومن مثل سازی است که زیبایی صدایش جز با تهی شدن بطن و درونش به گوش نخواهد رسید.
user_image
طلا
۱۳۹۵/۱۱/۰۶ - ۰۹:۴۳:۲۸
لطفا تصحیح نمایید در بیت آخر تهی تر نوشته شود
user_image
طلا
۱۳۹۵/۱۱/۰۶ - ۰۹:۴۵:۰۰
لطفا تصحیح کنیدبیت آخر تهی تر