مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۲۵

۱

گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد

گیرم که بپوشد رو بو را چه دوا دارد

۲

گر نیز بپوشد رو ور نیز ببرد بو

از خنبش روحانی صد گونه گوا دارد

۳

آن مه چو گریزانه آید سپس خانه

لیکن دل دیوانه صد گونه دغا دارد

۴

غم گرچه بود دشمن گوید سر او با من

با مرغ دلم گوید کو دام کجا دارد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 407
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 256
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۴۰۲/۱۲/۰۵ - ۱۳:۴۳:۲۹
ماه و دل در دریای دانش جلال دیّن دو واژه کلیدی هستند واژه های دیگر هم که به این دو واژه وابسته اند نیز همینطور مانند شب و غم و آتش و دیگرها غم را به آرزومندی باید معنی کرد، و خواستن و عشق مثنوی او را میتوان ماهنامه نامید و دیوان شمس را دل نامه  رابطه ای که میان ماه و دل هست نه به نور و نه بو و نه واسطه دیگری نیاز دارد گویی هر دو خانه هم را میدانند و صد گونه جنبش و راز و رمز میان آن دو هست، و ما نیازی به فهمیدن آن نداریم گویی با چیزی روشن و آشکار روبروییم و این بی نیازی به فهمیدن بالا ترین بی نیازی است و گنج بزرگی است که باید توانست از آن برخوردار شد