
مولانا
غزل شمارهٔ ۶۳۳
شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد
وان سیمبرم آمد وان کان زرم آمد
مستی سرم آمد نور نظرم آمد
چیز دگر ار خواهی چیز دگرم آمد
آن راه زنم آمد توبه شکنم آمد
وان یوسف سیمین بر ناگه به برم آمد
امروز به از دینه ای مونس دیرینه
دی مست بدان بودم کز وی خبرم آمد
آن کس که همیجستم دی من به چراغ او را
امروز چو تنگ گل بر ره گذرم آمد
دو دست کمر کرد او بگرفت مرا در بر
زان تاج نکورویان نادر کمرم آمد
آن باغ و بهارش بین وان خمر و خمارش بین
وان هضم و گوارش بین چون گلشکرم آمد
از مرگ چرا ترسم کو آب حیات آمد
وز طعنه چرا ترسم چون او سپرم آمد
امروز سلیمانم کانگشتریم دادی
وان تاج ملوکانه بر فرق سرم آمد
از حد چو بشد دردم در عشق سفر کردم
یا رب چه سعادتها که زین سفرم آمد
وقتست که می نوشم تا برق زند هوشم
وقتست که برپرم چون بال و پرم آمد
وقتست که درتابم چون صبح در این عالم
وقتست که برغرم چون شیر نرم آمد
بیتی دو بماند اما بردند مرا جانا
جایی که جهان آن جا بس مختصرم آمد
تصاویر و صوت


نظرات
ـمیثمـ
فرشید فدایی
امین کیخا
سید رسول حسینی
سید رسول حسینی
نازبانو
نیما
محمد نخعی
بی سواد
محمد
کوروش معتمدی
مانوس
الهام
نادر..
حسین
محمد جواد
پاسخ به آقای فرشید فدایی باید عرض کمم که دینه دقیقا باید دینه باشد. دینه به معنای دیروز. نه پسوند صفت ساز نسبیست؛ یعنی معنای دقیقترش میشه دیروزین یا دیروزیدر
پاسخ به جناب کوروش معتمدی هم باید عرض کنم که چرا اتفاقا بسیار اهمیت داره که مولانا مربوط به ایران است. اگه مهم نیست چرا ما نمیریم شکسپیر بخونیم یا چرا دعوامون سر ملیت دانته نیست؟ ما میبالیم به خودمون که مولانا رو داریم و به تموم دنیا هم فخر میفروشیم. به آقای نذیر هم باید گفت که دیری نیست که بلخ از ایران جدا شده و با یه تعداد دیگه از شهرها تشکیل افغانستان رو داده. شاید اگه شرایط کشور به نحو بهتری پیش میرفت، الان همهی بخشهای جدا شده دوباره به وطنشون بازمیگشتند. اگه اشتباه نگم تاریخ و کشور رو مثل سال 62 که تاجیکستان اعلام کرد که در برههای از زمان قصد داشته به ایران ملحق بشه
یاسان
امیرمهدی سامانی پور
زیرو زبر
bolhasani