مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۴۹

۱

بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد

از چرخ فرود آمد و در ما نگران شد

۲

چون باز که برباید مرغی به گه صید

بربود مرا آن مه و بر چرخ دوان شد

۳

در خود چو نظر کردم خود را بندیدم

زیرا که در آن مه تنم از لطف چو جان شد

۴

در جان چو سفر کردم جز ماه ندیدم

تا سر تجلّی ازل جمله بیان شد

۵

نُه چرخ فلک جمله در آن ماه فروشد

کشتی وجودم همه در بحر نهان شد

۶

آن بحر بزد موج و خرد باز برآمد

و آوازه درافکند چنین گشت و چنان شد

۷

آن بحر کفی کرد و به هر پاره از آن کف

نقشی ز فلان آمد و جسمی ز فلان شد

۸

هر پاره کف جسم کز آن بحر نشان یافت

در حال گدازید و در آن بحر روان شد

۹

بی دولت مخدومی شمس‌الحق تبریز

نی ماه توان دیدن و نی بحر توان شد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 419
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 264
علی مرادی گنجه :
عندلیب :

نظرات

user_image
صبا
۱۳۹۳/۰۲/۲۰ - ۰۳:۰۳:۲۱
هر پاره کف جسم کز آن بحر نشان یافتدر حال گذارید و در آن بحر روان شدممنون میشم اگه کسی بتونه مفهوم این بیت رو توضیح بده.
user_image
رسته
۱۳۹۳/۰۲/۲۰ - ۱۳:۲۵:۴۰
هر پاره کف جسم کز آن بحر نشان یافت // در حال گدازید و در آن بحر روان شداین صور صحیح بیت است در چاپ اصلی ( طبع انتقادی فروزانف- جلد دوم صفحهٔ 65). از روی نسخه بدل (چت که یکی از نسخه‌های مورد مقابلهٔ فروزانفر بوده است ) صورت دیگری ازحاشیه به دست می‌آید به این صورت: هر پاره کف جسم کز آن بحر گهر یافت // در حال گدازید و در آن بحر روان شداین دو صورت از بیت است مطابق نسخهٔ فروازنفر.ولی چاپ امیرکبیر را که از روی نسخهٔ فروزانفر گرفته شده است، تا آن جا که من دیده‌ام (‌چاپ چهاردهم!) همان است که مورد استفدهٔ گنجور است( که از روی ری‌را وآن هم از روی درج است) که غلط فاحش چاپی دارد!.
user_image
مهدی نظریان
۱۳۹۴/۰۸/۰۸ - ۱۸:۰۵:۳۷
باسلام میخواستم نظر خودم را در باره سوال صبا خانم از بیت عنوان شده بگم. با توجه به اینکه هر چیزی در این عالم جزئی از دریای حقیقت است و این حقیقت در این شعر به بحر تشبیه شده است هر چیزی یک روز مانند موجی در این دریا بوجود می آید ( مانند هرکدام از ما انسانها و یا هر موجود دیگری) و روزی دیگر همانند کف موج و یا برفی که آب میشود دوباره در دریای هستی محو میشود و گداخته شدن هم معنی همین ذوب شدن و برگشت به اصل را میدهد.البته به نظر من این بحر میتواند وجود هر کدام از ما انسانها نیز باشد وهمه تغییر و تحولات درونی ما نیز میتوانند همان کفها باشند،حتی این جسم ما هم همینطور یک روز در این دریا محو میشود .
user_image
سودابه صالحی
۱۳۹۶/۰۷/۲۷ - ۲۰:۰۰:۱۳
بیت یکی مانده به آخر را لطفاً اصلاح کنید و به جای (گذارید) (گدازید) بنویسید:هر پاره کف جسم کز آن بحر نشان یافتدر حال گدازید و در آن بحر روان شد.شعر با صدای پیرایه یغمایی:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
یکی (ودیگر هیچ)
۱۳۹۷/۰۹/۲۰ - ۰۶:۵۱:۱۴
هر پاره کف جسم کز آن بحر نشان یافتدر حال گذارید و در آن بحر روان شدتجسم کل یعنی کلیت این جهان حبابی بر روی دریای بیکرانگی استپاره کف جسم یعنی موجودات داخل این جهان مجازیکه موجودیت خود را از آن بحر بیکرانگی گرفته انددرحال گذارید یعنی در دنیایی که در آن حباب در جریان بود زندگی خود را طی نمود و دوباره در دریای بیکرانگی غوطه ور گشت.بی دولت مخدومی شمس الحق تبریزنی ماه توان دیدن و نی بحر توان شدشمس الحق تبریز صورت نور ذات خداوندی بود که بی واسطه نمایان گشته بود و تا در حلقه بندگی او نباشی و عنایت او شامل حال تو نگردد نه قادر به دیدن صورت بی صورت او خواهی بود و نه به هستی واقعی خواهی رسید.
user_image
نگار
۱۳۹۸/۰۱/۲۴ - ۰۰:۵۳:۳۰
بیان زیبایی از گم شدن در حق.