مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۵۸

۱

بگو دل را که گرد غم نگردد

ازیرا غم به خوردن کم نگردد

۲

نبات آب و گل جمله غم آمد

که سور او به جز ماتم نگردد

۳

مگرد ای مرغ دل پیرامن غم

که در غم پر و پا محکم نگردد

۴

دل اندر بی‌غمی پری بیابد

که دیگر گرد این عالم نگردد

۵

دلا این تن عدو کهنه تست

عدو کهنه خال و عم نگردد

۶

دلا سر سخت کن کم کن ملولی

ملول اسرار را محرم نگردد

۷

چو ماهی باش در دریای معنی

که جز با آب خوش همدم نگردد

۸

ملالی نیست ماهی را ز دریا

که بی‌دریا خود او خرم نگردد

۹

یکی دریاست در عالم نهانی

که در وی جز بنی آدم نگردد

۱۰

ز حیوان تا که مردم وانبرد

درون آب حیوان هم نگردد

۱۱

خموش از حرف زیرا مرد معنی

بگرد حرف لا و لم نگردد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 424
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 267
عندلیب :

نظرات

user_image
Mahmood Shams
۱۴۰۱/۰۴/۱۱ - ۰۸:۵۹:۵۰
با سلام و درود سپاس بیکران از عوامل سایت شیرین گنجور و سرکار خانم عندلیب برای انتخاب موسیقی سنتی و اصیل ایرانی و خوانش های زیبا و دلنشین بخصوص اشعار حضرت مولانا که در دریای معنی و زلالش غرق در شادی و لذت می شویم