
مولانا
غزل شمارهٔ ۶۶۴
۱
دلی دارم که گرد غم نگردد
میی دارم که هرگز کم نگردد
۲
دلی دارم که خوی عشق دارد
که جز با عاشقان همدم نگردد
۳
خطی بستانم از میر سعادت
که دیگر غم در این عالم نگردد
۴
چو خاص و عام آب خضر نوشند
دگر کس سخره ماتم نگردد
۵
اگر فاسق بود زاهد کنندش
وگر زاهد بود بلعم نگردد
۶
چو یابد نردبان بر چرخ شادی
ز غم چون چرخ پشتش خم نگردد
۷
چو خرمشاه عشق از دل برون جست
که باشد که خوش و خرم نگردد
۸
ز سایه طرههای درهم او
ز هر همسایهای درهم نگردد
۹
بکن توبه ز گفتار ار چه توبه
از آن توبه شکن محکم نگردد
تصاویر و صوت


نظرات