
مولانا
غزل شمارهٔ ۶۶۸
۱
رجب بیرون شد و شعبان درآمد
برون شد جان ز تن جانان درآمد
۲
دم جهل و دم غفلت برون شد
دم عشق و دم غفران درآمد
۳
بروید دل گل و نسرین و ریحان
چو از ابر کرم باران درآمد
۴
دهان جمله غمگینان بخندد
بدین قندی که در دندان درآمد
۵
چو خورشید آدمی زربفت پوشد
چو آن مه روی زرافشان درآمد
۶
بزن دست و بگو ای مطرب عشق
که آن سرفتنه پاکوبان درآمد
۷
اگر دی رفت باقی باد امروز
وگر عمر بشد عثمان درآمد
۸
همه عمر گذشته بازآید
چو این اقبال جاویدان درآمد
۹
چو در کشتی نوحی مست خفته
چه غم داری اگر طوفان درآمد
۱۰
منور شد چو گردون خاک تبریز
چو شمس الدین در آن میدان درآمد
تصاویر و صوت


نظرات