
مولانا
غزل شمارهٔ ۶۶۹
۱
چو شب شد جملگان در خواب رفتند
همه چون ماهیان در آب رفتند
۲
دو چشم عاشقان بیدار تا روز
همه شب سوی آن محراب رفتند
۳
چو ایشان را حریف از اندرونست
چه غم دارند اگر اصحاب رفتند
۴
همه در غصه و در تاب و عشاق
به سوی طره پرتاب رفتند
۵
همه اندر غم اسباب و ایشان
قلنداروار بیاسباب رفتند
۶
کی یابد گرد ایشان را که ایشان
چو برق و باد سخت اشتاب رفتند
۷
تو چون دلوی بر بن دولاب میگرد
که ایشان برتر از دولاب رفتند
۸
ببین آنها که بند سیم بودند
درون خاک چون سیماب رفتند
۹
ببین آنها که سیمین بر گزیدند
به روی سرخ چون عناب رفتند
تصاویر و صوت


نظرات
محمد
محمد مهدی فتح اللهی