مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۷۴

۱

چنان کز غم دل دانا گریزد

دو چندان غم ز پیش ما گریزد

۲

مگر ما شحنه‌ایم و غم چو دزدست

چو ما را دید جا از جا گریزد

۳

بغرد شیر عشق و گله غم

چو صید از شیر در صحرا گریزد

۴

ز نابینا برهنه غم ندارد

ز پیش دیده بینا گریزد

۵

مرا سوداست تا غم را ببینم

ولیکن غم از این سودا گریزد

۶

همه عالم به دست غم زبونند

چو او بیند مرا تنها گریزد

۷

اگر بالا روم پستی گریزد

وگر پستی روم بالا گریزد

۸

خمش باشم بود کاین غم درافتد

غلط خود غم ز ناگویا گریزد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 432
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 272
عندلیب :

نظرات

user_image
محمدحسین مسعودی گاوگانی
۱۴۰۰/۰۹/۰۶ - ۲۳:۰۷:۳۳
اگر بالا روم ، پستی گریزداگر پستی روم ، بالا گریزدمولانا می گوید: غم و انسان ، اجتماع نقیضین است اگر غم باشد انسانیت و عشق ، کم می شود و هرچه انسانیت و عشق ، بیشتر می شود پستی و غم ، کم می شود.اگرچه در مورد غم سروده شده اما در همه جا صدق می کند حتی در مورد شخصیت آدمی یعنیمراتب انسانیت ، رابطه معکوس با میزان غم دارد.