
مولانا
غزل شمارهٔ ۶۷۴
۱
چنان کز غم دل دانا گریزد
دو چندان غم ز پیش ما گریزد
۲
مگر ما شحنهایم و غم چو دزدست
چو ما را دید جا از جا گریزد
۳
بغرد شیر عشق و گله غم
چو صید از شیر در صحرا گریزد
۴
ز نابینا برهنه غم ندارد
ز پیش دیده بینا گریزد
۵
مرا سوداست تا غم را ببینم
ولیکن غم از این سودا گریزد
۶
همه عالم به دست غم زبونند
چو او بیند مرا تنها گریزد
۷
اگر بالا روم پستی گریزد
وگر پستی روم بالا گریزد
۸
خمش باشم بود کاین غم درافتد
غلط خود غم ز ناگویا گریزد
تصاویر و صوت


نظرات
محمدحسین مسعودی گاوگانی