مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۶۹۰

۱

ای عشق که جمله از تو شادند

وز نور تو عاشقان بزادند

۲

تو پادشهی و جمله عشاق

همرنگ تو پادشه نژادند

۳

هر کس که سری و دیده‌ای داشت

دیدند تو را سری نهادند

۴

خورشید توی و ذره از توست

وان نور به نور بازدادند

۵

چون بوی عنایت تو باشد

زالان همه رستم جهادند

۶

چون از بر تو مدد نباشد

گر حمزه و رستمند بادند

۷

ای دل برجه که ماه رویان

از پرده غیب رو گشادند

۸

مستند و طریق خانه دانند

زیرا که نه مست از فسادند

۹

تا عشق زید زیند ایشان

تا یاد بود همه به یادند

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 440
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 278
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۴۰۰/۱۰/۲۶ - ۱۳:۳۴:۲۵
فریدون پادشاه مهر است و پس از او مهر و کین در فرزندان او آشکار میگردد و ایرج مهر را پاس می دارد و‌سرزمین ایران سرزمین مهر پدید می آید، در زمان منوچهر پهلوانان پدید می آیند سام در رویارویی با زال عاشق پهلوانی را به او می سپارد و ‌زال پیرسر رستم را با کمک سیمرغ بدنیا می آورد و ‌‌او را به پهلوانی بر می گزیند غزلی بسیار زیبا از جلال دین که بی تخلص سروده شده است بسیار ناب ‌ و زیبا عشق است که شاه و پهلوان می آفریند