مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۷۱۷

۱

آن کس که به بندگیت آید

با او تو چنین کنی نشاید

۲

ای روی تو خوب و خوی تو خوش

چون تو گهری فلک نزاید

۳

روی تو و خوی تو لطیفست

سر دل تو لطیف باید

۴

آن شخص که مردنیست فردا

امروز چرا جفا نماید

۵

چیزی که به خود نمی‌پسندد

آن بر دگری چه آزماید

۶

از خشم مخای هیچ کس را

تا خشم خدا تو را نخاید

۷

برخیز ز قصد خون خلقان

تا بر سر تو فرونیاید

۸

آن گاه قضا ز تو بگردد

کان وسوسه در دلت نیاید

۹

ای گفته که مردم این چه مردیست

کابلیس تو را چنین بگاید

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 457
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 289
عندلیب :

نظرات