
مولانا
غزل شمارهٔ ۷۱۹
۱
ای اهل صبوح در چه کارید
شب میگذرد روا مدارید
۲
ماننده آفتاب رخشان
از جام صبوح سر برآرید
۳
ای شب شمران اگر شمارست
باری شب زلف او شمارید
۴
زخمی که زدهست وانمایید
گر پنجهٔ شیر را شکارید
۵
در خواب شوید ای ملولان
وین خلوت را به ما سپارید
۶
میآید آن نگار امشب
چون منتظران آن نگارید
۷
زان روی که شمس دین تبریز
داند که شما در انتظارید
تصاویر و صوت


نظرات