
مولانا
غزل شمارهٔ ۷۲۳
۱
ساقی برخیز کان مه آمد
بشتاب که سخت بیگه آمد
۲
ترکانه بتاز وقت تنگست
کان ترک ختا به خرگه آمد
۳
در وهم نبود این سعادت
اقبال نگر که ناگه آمد
۴
عاشق چو پیاله پر ز خون بود
چون ساغر می به قهقه آمد
۵
با چون تو مه آنک وقت دریافت
تعجیل نکرد ابله آمد
۶
از خرمن عشق هر کی بگریخت
کاه است به خرمنِ که آمد
۷
بی گه شد و هر کی اوست مقبل
بگریخت ز خود به درگه آمد
۸
اندر تبریز های و هوییست
آن را که ز هجر با ره آمد
تصاویر و صوت


نظرات
وحید نجف آبادی