مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۷۲۸

۱

دشمن خویشیم و یار آنک ما را می‌کشد

غرق دریاییم و ما را موج دریا می‌کشد

۲

زان چنین خندان و خوش ما جان شیرین می‌دهیم

کان ملک ما را به شهد و قند و حلوا می‌کشد

۳

خویش فربه می‌نماییم از پی قربان عید

کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می‌کشد

۴

آن بلیس بی‌تبش مهلت همی‌خواهد از او

مهلتی دادش که او را بعد فردا می‌کشد

۵

همچو اسماعیل گردن پیش خنجر خوش بنه

درمدزد از وی گلو گر می‌کشد تا می‌کشد

۶

نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان

عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کشد

۷

کشتگان نعره زنان یا لیت قومی یعلمون

خفیه صد جان می‌دهد دلدار و پیدا می‌کشد

۸

از زمین کالبد برزن سری وانگه ببین

کو تو را بر آسمان بر می‌کشد یا می‌کشد

۹

روح ریحی می‌ستاند راح روحی می‌دهد

باز جان را می‌رهاند جغد غم را می‌کشد

۱۰

آن گمان ترسا برد مؤمن ندارد آن گمان

کو مسیح خویشتن را بر چلیپا می‌کشد

۱۱

هر یکی عاشق چو منصورند خود را می‌کشند

غیر عاشق وانما که خویش عمدا می‌کشد

۱۲

صد تقاضا می‌کند هر روز مردم را اجل

عاشق حق خویشتن را بی‌تقاضا می‌کشد

۱۳

بس کنم یا خود بگویم سر مرگ عاشقان

گرچه منکر خویش را از خشم و صفرا می‌کشد

۱۴

شمس تبریزی برآمد بر افق چون آفتاب

شمع‌های اختران را بی‌محابا می‌کشد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 463
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 293
امیرحسین بذرافشان :
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :

نظرات

user_image
نورا محمدی
۱۳۹۱/۰۸/۲۶ - ۰۸:۲۱:۴۷
در مصرع دوم بیت هفتم "خفته" درست نیست؟
user_image
شهرام علی اسماعیلی
۱۳۹۱/۰۸/۳۰ - ۱۴:۴۰:۴۲
خیر در این مصرع صنعت تضاد به کار رفته است و خفیه به معنای پنهان در مقابل واژه آخر بیت (قبل از ردیف) یعنی پیدا آمده است.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ - ۰۴:۱۶:۰۵
مهلت عربی است ولی از فارسی درست شده زیرا مول یعنی درنگ ، و مولیدن یعنی فرصت دادن و تأخیر افکندن در گرشاسپنامه امده چند ان ممول یعنی درنگ نکن
user_image
تماشاگه راز
۱۳۹۴/۰۶/۲۴ - ۰۷:۲۱:۴۴
شرح بسیار زیبای این غزل از زبان دکتر سروش :پیوند به وبگاه بیرونی/
user_image
سعید سلطانی
۱۳۹۶/۰۹/۰۷ - ۱۳:۳۸:۴۶
جناب یغمای عزیز ، از لینکی که محبت کردید و مرقوم فرمودید ، تفسیر جناب سروش رو گوش کردم و استفاده بردم. خدا دکتر سروش رو حفظ کنه و به شما هم خیر بیکران عطا کنه ...
user_image
م دشتی
۱۳۹۷/۰۲/۲۳ - ۰۸:۰۹:۳۷
با سلامدر مصراع اول " آن که " درست تر می نماید تا " آنک ".این گونه از نظر وزنی و مفهومی بیت ایراد دارد.
user_image
کعبه
۱۳۹۸/۰۵/۱۲ - ۰۵:۲۴:۲۲
یکی از ناب ترین و زیباترین غزلهای مولاناست که اولین باز از زبان شیوای دکتر سروش شنیدم و مجذوبش شدم مخصوصا این بیت فوق العاده :آن گمان ترسا برد مومن ندارد آن گمانکو مسیح خویشتن را بر چلیپا می کشد
user_image
هادی رنجبران
۱۴۰۰/۰۹/۲۶ - ۰۲:۴۳:۴۹
مولانا در سراسر این غزل، معشوق را «کُشنده» و عاشق را «کُشته» معرّفی می¬کند و سرِّ کُشته شدن عاشقان را بازگو می¬کند. این ابیات، هم از نظر معنی و هم از نظر شیوه بیان، زمینه را کاملا آماده می¬کند تا به استعارة «عشق به مثابه قتل» عینیّت بخشد. تکرار واژة «می¬کُشد» در سراسرِ غزل، نمود زبانیِ این مفهوم سازی است
user_image
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com
۱۴۰۱/۰۴/۱۸ - ۲۳:۰۰:۰۱
هشیاری بیدار شده در این موجود همچون دم گاو کشته  بر جان نفس می زند،   تا اینکه     مفیق گشته ، به صحت اولیه باز گردد.   این هشیاری بیدار گشته ، آگاهانه به کشتن و انداختن همانیدگی ها و هم هویت شدگی های خود می پردازد.     در جریان صیقل جانِ نفس خویشتن ، همراه جریان زندگی و خداییت شده به صافی نمودن خویش از اوصاف خود مشغول گشته و در چهره ظاهری دردها جز شهد شکر نمی بیند.   در نظر رفته.     نقش بگذاشته ، عریان شده سراسر جان شده.