
مولانا
غزل شمارهٔ ۷۵
۱
ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را ؟
این یوسف خوبی را، این خوش قد و قامت را ؟
۲
ای شیخ نمیبینی؟ این گوهر شیخی را ؟
این شعشعه نو را این جاه و جلالت را ؟
۳
ای میر نمیبینی این مملکتِ جان را ؟
این روضه دولت را این تخت و سعادت را ؟
۴
ای خوشدل و خوشدامن دیوانه توی یا من ؟
درکش قدحی با من بگذار ملامت را
۵
ای ماه که در گردش هرگز نشوی لاغر
انوار جلالِ تو بدریده ضلالت را
۶
چون آب روان دیدی بگذار تیمم را
چون عید وصال آمد بگذار ریاضت را
۷
گر ناز کنی خامی ور ناز کشی رامی
در بارکشی یابی آن حسن و ملاحت را
۸
خاموش که خاموشی بهتر ز عسلنوشی
درسوز عبارت را بگذار اشارت را
۹
شمس الحق تبریزی ای مشرقِ تو جانها
از تابشِ تو یابد این شمس حرارت را
تصاویر و صوت


نظرات
رضا جوانروح
همایون
clonj۱۲
علی هدایتی
خامش
,,شاهرخ کاظمی