
مولانا
غزل شمارهٔ ۷۶۴
۱
مشو ای دل تو دگرگون که دل یار بداند
مکن اسرار نهانی که وی اسرار بداند
۲
همه را از تو چو خاشاک بر آن آب براند
که همه شیوه می را دل خمار بداند
۳
کف او خار نشاند کف او گل شکفاند
همه گلهای نهانی ز دل خار بداند
۴
تو به هر روز به تدریج یکی چیز بدانی
تو برو چاکر او شو که به یک بار بداند
۵
چو اسیری به گه حکم به اقرار و گواهی
تن صوفی به گواهی دل اقرار بداند
تصاویر و صوت


نظرات