مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۷۶۵

۱

هله نومید نباشی که تو را یار براند

گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟

۲

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا

ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

۳

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها

ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

۴

نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد

نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند

۵

چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر

تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند

۶

به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او

نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

۷

همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد

بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

۸

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش

به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟

۹

هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را

بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 483
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 305
هانیه سلیمی :
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
زهرا بهمنی :
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :
سید سهیل صدرزاده روح الامینی :
ارغنون کریمی :
فاطمه زندی :
افسر آریا :

نظرات

user_image
far rokh
۱۳۹۲/۰۱/۲۸ - ۰۷:۱۰:۲۰
دربیت ماقبل آخر، مصراع دوم ، عبارت "به که ماند" به نظر درستتر است "از به کی ماند"
user_image
far rokh
۱۳۹۲/۰۱/۲۸ - ۰۷:۳۰:۴۵
در آغاز بیت ششم عبارت "گفتم" وزن شعر را در هم می ریزد.ظاهرا عبارت درست "گفتمت" می باشد که با توجه به عبارات "نباشی" ،"گرت" و تکرار کلمه "تو" در شعر منطقی می نماید. البته در بعضی نسخ"گفته ام" هم آمده است
user_image
محمد
۱۳۹۴/۰۹/۱۰ - ۲۲:۳۷:۴۷
گرت امروز براند نه که فردات نخواندبنظر درست می اید
user_image
سما
۱۳۹۴/۱۰/۰۶ - ۰۶:۵۹:۳۴
به که ماند به که ماند ... این درسته <3
user_image
رضا تنها
۱۳۹۴/۱۲/۰۳ - ۰۰:۱۱:۴۲
یکی از غزل هایی که مولوی شناس بزرگ خانم پرفسور ماری شمیل خیلی به ان دلبسته بود . گویند همیشه انرا با خود زمزمه می کرد .
user_image
Amir Sepasi
۱۳۹۵/۰۶/۰۷ - ۱۳:۱۷:۵۷
انتهای بیت اول علامت سوال داره
user_image
مهدی جمشیدی
۱۳۹۵/۰۶/۱۹ - ۰۴:۲۵:۴۵
هله نومید نباشی که تو را یار براندگرت امروز براند نه که فردات بخوانددر اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جاکه پس از صبر تو را او به سر صدر نشاندو اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرهاره پنهان بگشاید که کس آن راه نداندنه که قصاب به خنجر چو سر میش ببردنهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاندچو دم میش نماند ز دم خود کندش پرتو ببینن کین دم یزدان به کجاهات رساندبه مثل گفتم این را و اگر نه کرم اونکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاندهمگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشدبدهد هر دو جهان را و دلی را نرمانددل من گرد جهان گشت و نیابید مثالشبه که ماند به که ماند به که ماند به که ماندهله خاموش که بی‌گفت از این می همگان رابچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
user_image
عباس
۱۳۹۵/۰۷/۳۰ - ۰۸:۴۰:۵۰
سلامبه نظر من هم مصرع دوم بیت اول باید به صورت :«گرت امروز براند،نه که فردات نخواند» باشهبه این معنی که:«اگه تورو از درگاهش میراند،بدین معنی نیست که فردا تو به درگاهش نخواند»
user_image
محمد محبوب
۱۳۹۵/۰۸/۰۷ - ۰۵:۲۱:۰۹
هله نومید نباشی که تو را یار براندگرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟بخش دوم مصرع دوم باید بصورت سوالی خوانده شود .
user_image
کعبه
۱۳۹۶/۰۲/۰۴ - ۲۱:۲۲:۳۰
یکی از لطیفترین عزلهای مولاناست. دکتر سروش نیز در یکی از سخنرانی هایش به این غزل اشاره می کنددر مصرع دوم اینگونه هم شنیده ام که به نظر بهتر ااست:نو ببین کین دم سبحان به کجاهات رساندارتباط دم با سبحان بسی بیشتر از یزدان می باشد
user_image
هاتف
۱۳۹۶/۰۳/۱۱ - ۰۳:۲۹:۲۸
با اینکه کل دیوان شمس را مطالعه کرده ام به جرات میگویم امیدبخش ترین غزل مولوی همین است
user_image
امیر
۱۳۹۶/۰۶/۱۹ - ۱۸:۵۹:۱۷
غزل های مولانا فقط با صدای دکتر عبدالکریم سروش لذت بخش است
user_image
مدیح
۱۳۹۶/۱۲/۲۱ - ۲۳:۰۸:۴۴
باسلام ودرود"من آن دسته ازعزیزان که مصرع دوم بیت اول را(نخواند)اعلام نظرکردندتأییدمی کنم.وهمه ی دوستانی که مخالف این نظرندویابعضی هم نظربه این دارندکه بایدباعلامت سوال خواننده بشودقاطع میگویم اشتباه است وخواهشمندم به معنی سخن درشعرتوجه نماییدلاکن به نتیجه صحیح خواهندرسید/مدیح/باسپاس
user_image
فرهود
۱۳۹۷/۰۱/۱۶ - ۱۰:۵۸:۴۲
سلام.مصراع دوم بیت اول: بخواند => نخواندمصراع دوم بیت ماقبل آخر => کی => که
user_image
سید میثم تمار
۱۳۹۷/۰۱/۳۰ - ۰۰:۵۵:۲۳
سلام به همه عزیزان از دوستان میخواهم تا معنی این ابیات را برای بنده تذکر دهند. ممنون تان خواهم بود.نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببردنهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاندچو دم میش نماند ز دم خود کندش پرتو ببینی دم یزدان به کجا هات رساندبه خصوص کلمه "نهلد" را ندانستم به چه مفهومی به کار رفته است.
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۱/۳۰ - ۰۸:۲۹:۳۳
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببردنهلد کشته خود را کُشد آنگاه کشاندچو دم میش نماند ز دم خود کندش پرتو ببینی دم یزدان به کجا هات رساندهلیدن و هشتن همان گذاشتن و نهادن است نهلیدن:نگذاشتنحتی قصاب که با خنجر سر میش را میبرد نمیگذارد کشته خود را(به حال خود) نخست میکُشد و سپس میکشد(وزن میکند)وقتی دم(نفس) میش نماند با نفس خود آن را باد میکند.باد کردن پوست میش برای راحت کنده شدن پوست آن است.میگوید زنده و مرده آن برایش مهم است که هم پیش از مردن و هم پس از آن آن را وزن میکندپیام شعر این است که هر کاری حکمتی دارد و به قول سعدی:خدا گر به حکمت ببندد دریبه رحمت گشاید در دیگری
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۱/۳۰ - ۰۸:۵۰:۵۸
به مثل گفتم این را و اگر نه کرم اونکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهانداین یک مثل بود و گر نه لطف او چنان است که کسی را نمیکشد بلکه نجات میدهد.منظور مولانا این است که چگونه قصابی که فقط میکشد برای زنده و مرده یک میش دفتر و دستک داشته باشد و خدایی که همه چیزش حساب و کتاب دارد و به فکر نجات بنده اش هم میباشد نه
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۱/۳۰ - ۰۹:۱۳:۴۷
میشود اینگونه هم برداشت کرد که قصاب از یک سو دم و جان میش را میگیرد وز سوی دیگر با دم ساختگی در کالبد بی جان میش آن را پف کرده و پرواری نشان میدهد تا به دیگران قالب کند و هدف او فریفتن است ولی در کار خدا فریب نیست و دمیدن او گونه ای دیگر است
user_image
حسین
۱۳۹۷/۰۱/۳۰ - ۱۲:۵۰:۴۳
سلام، میخواستم بپرسم اگه میشه معنی بیت آخر رو برام بذارید، ممنون
user_image
آزاده
۱۳۹۷/۰۴/۱۸ - ۱۵:۵۰:۲۰
بیت آخر: خاموش باش که او بدون احتیاج به هیچ سخنی، از این مِی به همه میچشاند(می منظور آگاهیها و سیر و سلوکهای عرفانی)
user_image
آزاده
۱۳۹۷/۰۴/۱۸ - ۱۶:۰۲:۱۴
بنظر من بیت اول همون بخواند درسته فقط باید طرز خواندنش رو خاص کرد و به بیت دوم متصل کرد.به این معنی خودمونی بیت اول و دوم رو بگم که: اگه امروز تورو برونه، نیست که(نه که) فردا تورو قراره بخونه، پس حتی اگه در رو باز نکرد صبر کن و منتظر بمون.مثل این مصرع:نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۷/۰۸/۰۳ - ۰۱:۰۲:۴۰
نا امید نباش و تسلیم باش،صبر کن و به حکمش صبور باش که به مقصد میرساندت.
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۷/۰۸/۰۳ - ۰۳:۲۳:۱۲
هله نومید نباشی که تو را یار راندگرت امروز راند نه که فردات خوانددر اگر بر تو بندد مرو و صبر کن آن جاز پس صبر تو را او به سر صدر شاند . . .
user_image
آسمانی
۱۳۹۷/۰۸/۰۴ - ۱۷:۳۳:۰۹
هله نومید نباشی که تو را یار براندگرت امروز براند نه که فردات بخواند / نخواند(با توجه به معنی)
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۷/۰۸/۰۷ - ۰۹:۵۵:۵۴
قطعا اصل این بوده که:هله نومید نباشی که ترایارنخواند،گرت امروز براند نه که فردات نخواند، در اگر برتو ببندد مرو وصبر کن آنجا که ....لطفا ده بار با دقت بخوانید و تفکر کنید.
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۷/۰۸/۰۸ - ۱۲:۵۹:۳۴
نهایت اینکه میفرمایند که از خدا زود ناامید نشوید و امروز راند شما را،فردا منتظر دعوتش نباش و صبور باش که تا در رحمتش را نبسته و باز است که همیشه باز است، روزی که خود خیرت را بداند ترا به سر صدر نشاند و صبر را که تا خون کامل نرود،نمیکشاند!
user_image
محمد عسگری - وفا -
۱۳۹۸/۰۲/۱۶ - ۱۲:۳۹:۰۵
با سلام و احترام به همه حاشیه نویسان گرامی و عاشقان شعر و ادب. به عرض میرساند که قصاب بعد از سر بریدن گوسفند در نقطه ای از قسمت داخلی پوست پای جلو و به بیان مشهور و عرفی، «دست» حیوان، سوراخی ایجاد و سپس در پوست کشته می دمد تا با متورم کردن آن، جداکردن پوست امکان پذیر باشد. بعد از دمیدن و باد کردن باید چنین کشته ای را تا ارتفاع مناسبی بالا بکشد و آنگاه شروع به کندن پوست کند. مولانا این دو نکته را در مثل خود مد نظر داشته است. دمیدن و بالا کشیدن.
user_image
HS
۱۳۹۸/۰۴/۰۳ - ۱۰:۴۴:۱۱
پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
حسن ناظم
۱۳۹۸/۰۴/۲۵ - ۰۳:۵۱:۱۰
به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند
user_image
م. پ
۱۳۹۹/۰۲/۰۸ - ۱۵:۴۳:۲۱
نَهِلد کُشته ی خود را، کُشد، آنگاه کِشانَد= کُشته ی خود را وا نمی گذارد، می کُشد، سپس به همراه خود می کِشاند و می بَرَد.
user_image
پژمان
۱۳۹۹/۰۵/۰۷ - ۱۵:۰۸:۰۰
نه که... به معنی "آیا اینطور نیست که..." می‌باشد همانطور که در بیت چهارم نیز آمده است. با این استدلال، مصرع دوم به صورت سوالی خوانده می‌شود و "بخواند"درست‌تر می‌نماید.در مورد "کی" به جای "که": در جای جای مثنوی، مولوی از حرف ربط "کی" به جای "که" استفاده کرده به خصوص در عناوین داستانهای مثنوی. "قصه بازرگان کی طوطی محبوس او..." ، " داستان پیرچنگی کی در عهد عمر..." پس در آن زمان نوشتن "کی" به‌جای "که" مرسوم بوده و نوشتار متن صحیح است.
user_image
مجتبی
۱۳۹۹/۰۵/۱۱ - ۱۲:۰۵:۵۵
کشیدن هم به معنی وزن کردن میباشد و هم به معنی آویزان کردن از چیزی، همانگونه که قصاب بعد از کشتن، گوسفند را از پا آویزان میکند تا پوست را از گوشت جدا کند ضرب المثلی هم در این مورد هست که: "بز را از پای خویش میکشند میش را از پای خویش"..
user_image
سامی
۱۳۹۹/۰۶/۰۶ - ۰۵:۵۱:۲۰
بسیار زیبا بود.اثری فاخر از شاعری گرانقدر که به مقام والای عرفان دست یافت. هر چند دو سه اشتباه در نسخه شما وجود داشت. سپاس
user_image
Ali
۱۳۹۹/۰۷/۱۰ - ۱۶:۳۱:۱۲
نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاندهمانطور که قصاب بعد از کشتن کشته را رها نمیکند و انرا بالا میکشد خدا نیز بعد از مصیبت بنده را به حالا خود رها نمیکند و به صبر او پاداش میدهدچو دم میش نماند ز دم خود کندش پرقصاب چه زمانی در کالبد میش می دمد؟ زمانیکه نفس میش تمام میشود خداوند نیز زمانیکه انسان به ته خط میرسد و دست از همه چیز و همه کس دست میکشد و از تمام دنیا ناامید است دستش را می گیردتو ببینی دم یزدان به کجاهات کشاندو کسی رو که خدا دستش رو بگیره خواهی دید به کجاها بلند میکند و میبردالبته برخی از گرفتاری ها در زندگی انعکاس اعمال خود ادم هست مثلا کسی زبان گزنده ای داره و ملاحظه هیچ کس رو نمیکنه و کسی هم ظلم و فریب کاری رو زرنگی میدونه و مادامیکه دست از اعمالش برنداره و پشیمان نشه خدا هم از اون وضعیت خارجش نمیکنهپاداش در صبر جمیل است نه اینکه تا مصیبتی بهت میرسه به خودت حق بدی که مجاز هستی هر گناهی رو مرتکب بشی.
user_image
پریسا
۱۳۹۹/۰۷/۱۹ - ۰۸:۱۱:۱۱
دوستان عزیزی که فرمودند بیت اول جای "بخواند" باید گفت"نخواند"دقت کنین لحن خوانش در ادبیات خیلی مهمه و اگر شما مصرع دوم بیت اول رو با لحن سوالی بخونین، متوجه میشید که همون" بخواند "جناب مولوی عزیز درسته.و مفهومش میشه : اگر امروز تو را براند امکان نداره که فردا تو رو بخونه؟تو ادبیات به این سوالات که جوابش قطعا مثبت میشه میگن"استفهام انکاری"که شاعر برای قطعیت سخنش استفاده میکنه!با لحن صحیح بخونید درسته: "گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟؟!"
user_image
پریسا
۱۳۹۹/۰۷/۱۹ - ۰۸:۲۴:۵۶
دوستان عزبزی که فرمودند بیت اول به جای "بخواند "باید گفت "نخواند"دقت کنین لحن خوانش د ادبیات خیلی مهمه و اگر شما مصرع دوم بیت اول رو با لحن سوالی بخونبن ، متوجه میشید که همون "بخواند" جناب مولوی عزیز درسته.و مفهومش میشه: اگر امروز تو را براند، امکان نداره که فردا تو را بخواند؟؟تو ادبیات به این سوالات که جوابش قطعا مثبت میشه میگن" استفهام انکاری" که شاعر برای قطعیت سخنش استفاده میکنه!با لحن صحیح بخونید درسته:"گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟؟!"
user_image
رضا
۱۳۹۹/۰۹/۲۸ - ۱۰:۵۴:۱۵
در بیت دوم به جای به سر صدر بر سر صدر مناسب تر به نظر میرسد
user_image
کلهر
۱۳۹۹/۱۲/۱۸ - ۰۲:۲۹:۵۸
درمصرع دوم بیت اول کاملا با نظر شاعر موافقم ولی باید مکث را در جای درست استفاده نمود:گرت امروز براند نه(با تاکید محکم و منفی)، که فردات بخواند.البته با نظر بقیه دوستان هم که بخواند را نخواند تبدیل میکنند موافقم، امکان پذیر هست ولی نظر اصلی نظر شاعر استو با مکث و لحن مناسب میتوان حس شعر را استخراج کرد
user_image
کلهر
۱۳۹۹/۱۲/۱۸ - ۰۲:۳۶:۳۱
ببخشید من کاملترش کنم :گرت امروز براند نه(مکث کامل)، که فردات بخواندبه این معنی که "نه اینکه امروز شما را براند نه، بلکه فردا دوباره شما رو میخواند نگران نباش و صبوری کن
user_image
شمس
۱۴۰۰/۰۱/۲۴ - ۱۴:۲۰:۳۰
و اگر بر تو ببندند همه رهها و گذرها/ره دیگر بنماید که کس آن راه نداند معنی این بیت چه و منظور شاعر چیه؟
user_image
امیدوار .
۱۴۰۰/۱۱/۲۵ - ۲۰:۵۳:۱۸
با سلام، بنظرم «نه» در مصرع : گرت امروز براند نه که فردات بخواند، در واقع تکرار «نومید نباشی» در مصرع قبلشه، یعنی : گرت امروز براند،نه«نومید نباش»(مکث) که فردات بخواند، یعنی اگر وزن و قواعد دیگه ی شعری اجازه میداد اینجا شاعر همون نومید نباشی رو میاورد ولی چون نمی شد مختصرش کرد و کلمه ی «نه» رو آورد که هم منظورو برسونه هم وزن و آهنگ مصرع به هم نخوره          
user_image
آمنه عالیپور
۱۴۰۱/۰۵/۱۵ - ۱۰:۵۳:۵۱
مولانا هله نومید نباش
user_image
سفید
۱۴۰۱/۰۸/۲۸ - ۰۶:۳۳:۵۴
  بسیار زیبا...   و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند...  
user_image
سفید
۱۴۰۲/۰۵/۳۰ - ۱۷:۳۴:۱۴
  دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند...   
user_image
سید احمد مبلّغ
۱۴۰۲/۰۶/۱۸ - ۰۹:۳۳:۴۷
با سلام خدمت بزرگواران و صاحب نظران گمان میکنم در بیت چهارم مصرع دوم ، "کشاند" به معنای "وزن کردن" باشد. در این صورت نیازی به علامت سوال نخواهد بود. با تشکر
user_image
Aboteen
۱۴۰۲/۰۷/۰۲ - ۲۱:۴۱:۲۹
در بیت ۴ نه که قصاب ...  منظور اینه که قصاب وقتی گوسفند رو میکُشه ، اون رو رها نمی کنه و بدنبال خودش می کِشه  که کنایه از رها نکردن خداوند هستش    در بیت بعدی زمانی که گوسفند رو می خوان پوستش رو جدا کنن یه نی می زارن و در پوستش فوت می کنن ، این اتفاق زمانی می افته که خود حیوان نفس نمی کشه  انسان چگونه می تونه این کار رو کنه؟   با خارج کردن هوای نَفس و هوی و هوس  که جاش رو دم خداوند یا همون رستگاری می گیره  با تشکر 
user_image
فاطمه احمدی
۱۴۰۲/۰۷/۰۶ - ۰۳:۵۲:۲۰
سلام خواستم بپرسم اگه میشه این دو بیت رو معنی کنید به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند   هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند    
user_image
آتبین حسن نیا
۱۴۰۲/۱۲/۱۵ - ۱۶:۱۷:۴۳
نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند در این بیت اشاره به این موضوع دارد که ،آیا نمی‌بینی که قصاب بعد از بریدن سر میش،اول صبر می‌کنه تا خون قربانی بصورت کامل تخلیه بشه و بعد این حیوان رو وزن میکنه و سپس جهت راحتتر بریدن گوشت ،حیوان رو یا قلاب  بالا می‌کشه و آویزان می‌کنه (همون حدیث رهایی از منیت انسان و متعاقب آن رستگار شدن رو بیان میکنه،که اشاره به پا گذاشتن روی خودخواهیست).شاید خلاصش بشه این👇 اول باید کامل از منیت و خودخواهی رها بشی تا اون موقع در خدمت خلق خدا قرار بگیری تا آنگاه آماده عروج ملکوتی بشی در بیت بعد،👇 چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند بنظر من به اشاره به ساختن انبان(ساز نی انبان)از پوست میش دارد .که چه نوای زیباتری نسبت به صدای خود میش،را قصاب یا (در مورد ما انسانها آفریدگار)میتواند از پوست این حیوان تولید کند. یعنی کافیه خودت رو به اراده آفریدگار بسپاری تا بهترین کاربردت را برایت رو کند.به نوعی میخواد بگه خدا بهتر از تو می‌دونه چی ساخته.و اگه خودت رو واقعا به او بسپاری ،چیزی از تو میسازه که بقیه و حتی خودت به حیرت می افتی 
user_image
احسان رحیمی
۱۴۰۳/۰۴/۲۱ - ۱۴:۵۹:۰۸
پرفسور آنه ماری شیمل آلمانیمولوی شناس معروف می‌گوید:اگر از من سؤال شود که کدامیک از ابیات مولانا هست که در عمیق ترین غم‌هایی که احساس می کردم، بارها به من تسلّی خاطر داده است،بیت زیر را می خوانم:  «و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذرها ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند» نعیمه عطامنش پیوند به وبگاه بیرونی  
user_image
zahra khoshkerdar
۱۴۰۳/۰۵/۱۸ - ۱۴:۴۵:۵۰
یه سوال از اهل ادب در مصرع دوم آیا می شود نَه را نِه با کسره خواند؟ ( نهادن نِه بِنه) به معنی بنه نهادن گذاشتن یا بگذار که در کل معنیش این بشه: اگر امروز تورا از خودش راند، نهِ=بگذار براند چونکه فردا حتما تورا به سوی خودش باز میخواند و بر میگردد البته در اینصورت دیگر علامت سوال نمیخواست  پس درست تر اینه که نه همان معنیه واضح نمی شود که بدهد یعنی اگر امروز براند تورا نمی شود که فردا دوباره بخواند تورا؟