
مولانا
غزل شمارهٔ ۷۷۱
۱
هله عاشقان بکوشید، که چو جسم و جان نماند
دلتان به چرخ پَرَّد، چو بدن گران نماند
۲
دل و جان به آب حکمت، ز غبارها بشویید
هله تا دو چشم حسرت، سوی خاکدان نماند
۳
نه که هر چه در جهان است، نه که عشق جانِ آن است
جز عشق هر چه بینی، همه جاودان نماند
۴
عدم تو همچو مشرق، اجل تو همچو مغرب
سوی آسمان دیگر، که به آسمان نماند
۵
ره آسمان درون است، پَر عشق را بجنبان
پَر عشق چون قَوی شد، غم نردبان نماند
۶
تو مبین جهان ز بیرون، که جهان درونِ دیدهست
چو دو دیده را ببستی، ز جهان، جهان نماند
۷
دل تو مثال بام است و حواس ناودانها
تو ز بام آب میخور، که چو ناودان نماند
۸
تو ز لوح دل فروخوان، به تمامی این غزل را
منگر تو در زبانم، که لب و زبان نماند
۹
تن آدمی کمان و نفس و سخن چو تیرش
چو برفت تیر و ترکش، عمل کمان نماند
تصاویر و صوت


نظرات
مهدی خاتونی
پارسا
مهناز ، س
سعید
علیرضا
سعید رضایی
خرم روزگار
حسین ۲
سعید رضایی
خرم روزگار
سعید رضایی
علیرضا
حسین ۲
همایون
سنور
رضا از کرمان
پاسخ نگذاشتن شما دوست گرامیلابد شک ندارید که ما همه انسانها متشکل از دو بعد روحانی وجسمانی میباشیم جدا از بعد جسمانی بعد روحانی ما ذره ای از روح وذات پاک خداوندی است که در درون ما برسم امانت بودیعه نهاده شده است که تمامی هویت ، عزت،حیات وهستی ما مربوط به همین بعد فراموش شده ماست که.با جداشدن آن از کالبد خاکی، ما تبدیل به لاشه ای متعفن میگردیم ودر طول حیات وظیفه اصلی ما حفظ همین امانت الهی است وبدلیل تاثیر پذیری ما پس از تولد از خانواده ، اجتماع ،عقاید وباورهای فکری ودیگر عوامل کم کم بعد روحانی جایگاه اصلی خود را از دست میدهدو غالب انسانها فقط به بعد فیزیکی وجسمانی خود توجه دارند بقول حضرت حافظ در کار گلاب وگل حکم ازلی این بود///کاین شاهد بازاری وین پرده نشین باشد یا بگفته حضرت مولانا در مثنوی شریف نیست را بنمود هست ومحتشم////هست را بنمود برشکل عدم از طرفی چون خداوند عشق محض است به کل کاینات جهت رسیدن به قرب الهی وایجاد فضای یکتایی ما نیز راهی جز عشق ورزی ،مهر پروری ، بذل شادی مثل خود خداوندبه تمامی هستی نداریم واین همان پر وبال رسیدن به کمال وجودی ماست ودیگر نیازی به دستگیری ونردبان دیگری نیست از طرفی ما بواسطه دلبستگی وهم هویتی با جهان مادی فقط فرم مادی انسانها یا بهتر بگویم کل اشیا، را میبینیم وبه آنها هویت میبخشیم واین نحوه نگاه ماتعیین کننده است که کدام جنبه قضیه مشاهده گردد وکدام جنبه مستور بماند وحتی علم فیزیک نیز بر این مدعا صحه گذاشته آنجا که میگوید هر کوانتوم در لحضه قادر است هم به صورت موج یا ذره دیده شود واین بستگی به ناظر دارد ودر یک کلام گذشتن وچشم پوشی از جهان فانی وکسب مقام فقر تنها راه صعود ورسیدن به مقام قرب الهی است باسپاس
شکر
پاسخ سنور گرامو اخترام به نوشتار پر بهای رضاره آسمان درون است روش عرفان عملی مولاناست که برای رسیدن به آسمان ( رمز رسیدن به کمال ) توجه به درون یا رفتن به درون و خاموشی ذهن و گذر از حواس بیرونی است .در عرفان عملی با مدد از عشق سفر به درون برای قرب اتفاق می افتد و چنین سفر آسمانی به پر عشق نیاز دارد برای چنین سفری هیچ نردبانی به قدرت عشق برای وصال یار نیست .تو مبین جهان ز بیرون ..بنابرین درین سفر از حواس میگذریم ( رمز بستن چشم ها )زیرا درک ما از جهان ظاهری و متوسل به حواس پنجگانه و ذهن است . و اینان حجاب های درون اند برای صعود به آسمان کمال چشم و گوش و زبان و.....نردبان نمیتوانند باشند .باغ ها و میوه ها اند دلستعکس لطف آن برین آب و گل است
محمد
فرهود
Sara
امین
فرهود
الهه دیم
محمدعلی
محمدحسین مسعودی گاوگانی
محمدحسین مسعودی گاوگانی
بابک بامداد مهر
مولانا شریفی
mbeyran
مونیکا غ
آسمان