مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۷۷۲

۱

صنما سپاه عشقت به حصار دل درآمد

بگذر بدین حوالی که جهان به هم برآمد

۲

به دو چشم نرگسینت به دو لعل شکرینت

به دو زلف عنبرینت که کساد عنبر آمد

۳

به پلنگ عزت تو به نهنگ غیرت تو

به خدنگ غمزه تو که هزار لشکر آمد

۴

به حق دل لطیفی خوش و مقبل و ظریفی

که بر او وظیفه تو ابدا مقرر آمد

۵

که خلیل حق که دستش همه سال بت شکستی

به خیال خانه تو شب و روز بتگر آمد

۶

تو مپرس حال مجنون که ز دست رفت لیلی

تو مپرس حال آزر که خلیل آزر آمد

۷

به جهانیان نماید تن مرده زنده کردن

چو مسیح خوبی تو سوی گور عازر آمد

۸

چه خوش است داغ عشقت که ز داغ عشق هر جان

ز خراج و عشر و سخره ابدا محرر آمد

۹

به سوار روح بنگر منگر به گرد قالب

که غبار از سواری حسن و منور آمد

۱۰

ز حجاب گل دلا تو به جهان نظاره‌ای کن

که پس گل مشبک دو هزار منظر آمد

۱۱

دو سه بیت ماند باقی تو بگو که از تو خوشتر

که ز ابر منطق تو دل و سینه اخضر آمد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 486
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 307
عندلیب :

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۱۱/۱۲ - ۰۱:۵۸:۱۹
ز حجاب گل دلا تو به جهان نظاره‌ای کنکه پسِ گل مشبک، دو هزار منظر آمد!..