
مولانا
غزل شمارهٔ ۷۷۴
۱
به میان دل خیال مه دلگشا درآمد
چو نه راه بود و نی در عجب از کجا درآمد
۲
بت و بت پرست و مؤمن همه در سجود رفتند
چو بدان جمال و خوبی بت خوش لقا درآمد
۳
دل آهنم چو آتش چه خوش است در منارش
نه که آینه شود خوش چو در او صفا درآمد
۴
به چه نوع شکر گویم که شکرستان شکرم
ز در جفا برون شد ز در وفا درآمد
۵
همه جورها وفا شد همه تیرگی صفا شد
صفت بشر فنا شد صفت خدا درآمد
۶
همه نقشها برون شد همه بحر آبگون شد
همه کبریا برون شد همه کبریا درآمد
۷
همه خانهها که آمد در آن به سوی دریا
چو فزود موج دریا همه خانهها درآمد
۸
همه خانهها یکی شد دو مبین به آب بنگر
که جدا نیند اگر چه که جدا جدا درآمد
۹
همه کوزهها بیارید همه خنبها بشویید
که رسید آب حیوان و چنین سقا درآمد
تصاویر و صوت


نظرات
امیر
میلاد
اسدالله شفیغ
بامداد
شهلا
زیبا روز
رضا از کرمان