مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۷۷۷

۱

ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند

هر مرادی که بودشان همه در بر گیرند

۲

جان و دل را چو به پیک در تو بسپارند

جان باقی خوش شاد معطر گیرند

۳

بندگانند تو را کز تو تویشان مقصود

پای در راه تو بنهند و کم سر گیرند

۴

ترک این شرب بگویند در این روزی چند

عوض شرب فنا شربت کوثر گیرند

۵

چون ستاره شب تاریک پی مه گردند

چو مه چارده رخسار منور گیرند

۶

گر بمانند یتیم از پدر و مادر خاک

پدر و مادر روحانی دیگر گیرند

۷

چون ببینند که تن لقمه گورست یقین

جان و دل زفت کنند و تن لاغر گیرند

۸

بس کن این لکلک گفتار رها کن پس از این

تا سخن‌ها همه از جان مطهر گیرند

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 488
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 309
عندلیب :
فاطمه زندی :

نظرات