
مولانا
غزل شمارهٔ ۸۱۱
۱
آن شکرپاسخ نباتم میدهد
و آنک کشتستم حیاتم میدهد
۲
آن که در دریای خونم غرقه کرد
یونس وقتم نجاتم میدهد
۳
در صفات او صفاتم نیست شد
هم صفا و هم صفاتم میدهد
۴
رخت را برد و مرا درویش کرد
نک ز یاقوتش زکاتم میدهد
۵
اسب من بستد پیاده ماندهام
وز دو رخ آن شاه ماتم میدهد
۶
کوه طور از شاهماتش پاره شد
من کم از کاهم ثباتم میدهد
۷
ماه عید روز وصلش خواستم
از شب هجران براتم میدهد
۸
چون برون از شش جهت بد گنج عشق
زان جهت بی این جهاتم میدهد
تصاویر و صوت


نظرات
شهاب قهرمان