
مولانا
غزل شمارهٔ ۸۱۲
۱
خنبهای لایزالی جوش باد
باده نوشان ازل را نوش باد
۲
تیزچشمان صفا را تا ابد
حلقههای عشق تو در گوش باد
۳
دوش گفتم ساقیش را هوش دار
ساقیش گفتا مرا بیهوش باد
۴
ای خدا از ساقیان بزم غیب
در دو عالم بانگ نوشانوش باد
۵
عقل کل کو راز پوشاند همی
مست باد و راز بیروپوش باد
۶
هر سحر همچون سحرگه بیحجاب
آفتاب حسن در آغوش باد
۷
شمس تبریز ار چه پشتش سوی ماست
صد هزاران آفرین بر روش باد
تصاویر و صوت


نظرات