مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۸۱۶

۱

خلق می‌جنبند مانا روز شد

روز را جان بخش جانا روز شد

۲

چند شب گشتیم ما و چند روز

در غم و شادی تو تا روز شد

۳

در جهان بس شهرها کان جا شبست

اندر این ساعت که این جا روز شد

۴

در شب غفلت جهانی خفته‌اند

ز آفتاب عشق ما را روز شد

۵

هر که عاشق نیست او را روز نیست

هر که را عشقست و سودا روز شد

۶

صبح را در کنج این خانه مجوی

رو به بالا کن به بالا روز شد

۷

بر تو گر خارست بر ما گل شکفت

بر تو گر شامست بر ما روز شد

۸

گر تو از طفلی ز روز آگه نه‌ای

خیز با ما جان بابا روز شد

۹

روز را منکر مشو لا لا مگو

چند لا لا جان لالا روز شد

۱۰

آفتاب آمد که انشق القمر

بشنو این فرمان اعلا روز شد

۱۱

پاسبانا بس دگر چوبک مزن

پاسبان و حارس ما روز شد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 509
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 322
عندلیب :

نظرات

user_image
سفید
۱۴۰۲/۰۲/۲۶ - ۱۳:۳۱:۳۳
  چند شب گشتیم ما و چند روز در غم و شادی تو تا روز شد...  
user_image
نجاتی
۱۴۰۲/۰۹/۱۱ - ۱۶:۰۶:۵۲
در بیت  در جهان بس شهرها کان جا شبست اندر این ساعت که این جا روز شدتقریبا 300 سال زودتر از گالیله به کروی بودن زمین اشاره شده