
مولانا
غزل شمارهٔ ۸۲۱
۱
خنده از لطفت حکایت میکند
ناله از قهرت شکایت میکند
۲
این دو پیغام مخالف در جهان
از یکی دلبر روایت میکند
۳
غافلی را لطف بفریبد چنان
قهر نندیشد جنایت میکند
۴
وان یکی را قهر نومیدی دهد
یأس کلی را رعایت میکند
۵
عشق مانند شفیعی مشفقی
این دو گمره را حمایت میکند
۶
شکرها داریم زین عشق ای خدا
لطفهای بینهایت میکند
۷
هر چه ما در شکر تقصیری کنیم
عشق کفران را کفایت میکند
۸
کوثر است این عشق یا آب حیات
عمر را بیحد و غایت میکند
۹
در میان مجرم و حق چون رسول
بس دوادو بس سعایت میکند
۱۰
بس کن آیت آیت این را برمخوان
عشق خود تفسیر آیت میکند
تصاویر و صوت


نظرات
فضه
فضه
الف رسته
فضه