
مولانا
غزل شمارهٔ ۸۲۳
۱
عمر بر اومید فردا میرود
غافلانه سوی غوغا میرود
۲
روزگار خویش را امروز دان
بنگرش تا در چه سودا میرود
۳
گه به کیسه گه به کاسه عمر رفت
هر نفس از کیسه ما میرود
۴
مرگ یک یک میبرد وز هیبتش
عاقلان را رنگ و سیما میرود
۵
مرگ در ره ایستاده منتظر
خواجه بر عزم تماشا میرود
۶
مرگ از خاطر به ما نزدیکتر
خاطرِ غافل، کجاها میرود
۷
تن مَپرور، زانک قربانیست تن
دل بپرور، دل به بالا میرود
۸
چرب و شیرین کم ده این مردار را
زانک تن پرورد، رُسوا میرود
۹
چرب و شیرین ده ز حکمت روح را
تا قوی گردد که آن جا میرود
۱۰
حکمتت از شَه صَلاح الدین رِسد
آنکِ چون خورشید، یکتا میرود
تصاویر و صوت


نظرات
همایون
محسن جهان
ahmad TNT