
مولانا
غزل شمارهٔ ۸۴۹
۱
ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند
دیدی که جمله رفتند تنها رهات کردند
۲
ای یوسف امانت آخر برادرانت
بفروختندت ارزان و اندک بهات کردند
۳
آنها که این جهان را بس بیوفا بدیدند
راه اختیار کردند ترک حیات کردند
۴
بسیار خصم داری پنهان و مینبینی
کاین جمله حیله کردی ویشانت مات کردند
۵
شاهان که نابدیدند چون حال تو بدیدند
از مهر و از عنایت جمله دعات کردند
۶
با ساکنان سینه بنشین که اهل کینه
مانند طفل دینه بیدست و پات کردند
۷
آنها نهفتگانند وینها که اهل رازند
از رنگ همچو چنگی باری دوتات کردند
۸
اندیشه کن از آنها کاندیشههات دانند
کم جو وفا از اینها چون بیوفات کردند
تصاویر و صوت


نظرات
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
سعید
امین کیخا
سعید
امین کیخا
سعید
سعید
عباس
شمس الدین غازی
سینیزی