مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۸۶۱

۱

لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد

ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد

۲

تشنیع می‌زنی که جفا کرد آن نگار

خوبی که دید در دو جهان کو جفا نکرد

۳

عشقش شکر بس است اگر او شکر نداد

حسنش همه وفاست اگر او وفا نکرد

۴

بنمای خانه‌ای که از او نیست پرچراغ

بنمای صفه‌ای که رخش پرصفا نکرد

۵

این چشم و آن چراغ دو نورند هر یکی

چون آن به هم رسید کسیشان جدا نکرد

۶

چون روح در نظاره فنا گشت این بگفت

نظاره جمال خدا جز خدا نکرد

۷

هر یک از این مثال بیانست و مغلطه است

حق جز ز رشک نام رخش والضحی نکرد

۸

خورشیدروی مفخر تبریز شمس دین

بر فانیی نتافت که آن را بقا نکرد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 534
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 338
عندلیب :

نظرات

user_image
زیبا روز
۱۳۹۷/۰۸/۰۶ - ۰۵:۵۶:۵۱
نظاره جمال خدا جز خدا نکرد ... نیکلسون با توجه به معنای این مصراه است که در مثنوی بیت معروف قافیه اندیشم و الدار من گویدم مندیش جز دیدار من را تفسیر کرده و نوشته است منظور از دلدار چالبی ست