مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۸۶۶

۱

چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد

در چشم‌های مست تو نقاش چون نهاد

۲

چشم تو برگشاید هر دم هزار چشم

زیرا مسیح وار خدا قدرتش بداد

۳

وان جمله چشم‌ها شده حیران چشم او

کان چشمشان بصارت نو از چه راه داد

۴

گفتم به آسمان که چنین ماه دیده‌ای

سوگند خورد و گفت مرا نیست هیچ یاد

۵

اکنون ببند دو لب و آن چشم برگشا

دیگر سخن مگوی اگر هست اتحاد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 538
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 340
عندلیب :

نظرات