مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۸۷

۱

جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را

ای سرو روان بنما آن قامت بالا را

۲

خرم کن و روشن کن این مفرش خاکی را

خورشید دگر بنما این گنبد خضرا را

۳

رهبر کُنُ جان‌ها را پرزر کُنُ کان‌ها را

در جوش و خروش آور از زلزله دریا را

۴

خورشید پناه آرد در سایه اقبالت

آری چه توان کردن آن سایه عنقا را

۵

مغزی که بد اندیشد آن نقص بسست ای جان

سودای بپوسیده پوسیده سودا را

۶

هم رحمت رحمانی هم مرهم و درمانی

درده تو طبیبانه آن دافع صفرا را

۷

تو بلبل گلزاری تو ساقی ابراری

تو سرده اسراری هم بی‌سر و بی‌پا را

۸

یا رب که چه داری تو کز لطف بهاری تو

در کار درآری تو سنگ و که خارا را

۹

افروختهٔ نوری انگیختهٔ شوری

ننشاند صد طوفان آن فتنه و غوغا را

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 91
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 71
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
رضا
۱۳۹۵/۱۱/۰۹ - ۰۷:۳۶:۲۴
ننشانده صد طوفان آن فتنه و غوغا را
user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۶/۱۳ - ۰۲:۱۸:۴۳
از غزل های پیش از ملاقات شمس و از نوع عرفان کلاسیک خالی از معنا های آتشین و نوروزی و صاف شده و جانانه
user_image
رضا منصوری
۱۳۹۹/۰۷/۱۱ - ۱۵:۱۵:۴۶
برنامه 830 گنج حضور جناب آقای شهبازی