مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۸۷۴

۱

امروز مرده بین که چه سان زنده می‌شود

آزاد سرو بین که چه سان بنده می‌شود

۲

پوسیده استخوان و کفن‌های مرده بین

کز روح و علم و عشق چه آکنده می‌شود

۳

آن حلق و آن دهان که دریده‌ست در لحد

چون عندلیب مست چه گوینده می‌شود

۴

آن جان به شیشه‌ای که ز سوزن همی‌گریخت

جان را به تیغ عشق فروشنده می‌شود

۵

بسیار دیده‌ای که بجوشد ز سنگ آب

از شهد شیر بین که چه جوشنده می‌شود

۶

امروز کعبه بین که روان شد به سوی حاج

کز وی هزار قافله فرخنده می‌شود

۷

امروز غوره بین که شکر بست از نشاط

امروز شوره بین که چه روینده می‌شود

۸

می‌خند ای زمین که بزادی خلیفه‌ای

کز وی کلوخ و سنگ تو جنبنده می‌شود

۹

غم مرد و گریه رفت بقا‌ی من و تو باد

هر جا که گریه‌ای‌ست کنون خنده می‌شود

۱۰

آن گلشنی شکفت که از فر بوی او

بی داس و تیش خار تو برکنده می‌شود

۱۱

پاینده گشت خضر که آب حیات دید

پاینده گشت و دید که پاینده می‌شود

۱۲

پاینده عمر باد روان لطیف ما

جان را بقاست تن چو قبا ژنده می‌شود

۱۳

خاموش و خوش بخسپ در این خرمن شکر

زیرا شکر به گفت پراکنده می‌شود

۱۴

من خامشم ولیک ز هیهای طوطیان

هم نیشکر ز لطف خروشنده می‌شود

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 541
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 343
عندلیب :

نظرات

user_image
نازبانو
۱۳۹۴/۰۷/۰۷ - ۱۰:۵۵:۲۵
پاینده عمر باد روان لطیف ما ...... حقاً که پاینده و جاودانی ، هما نطور که خودت گفتی ، اگر عالم بقایا بد هزار ان قرن و من رفته میان عاشقان هر شب سمر باشم سمر باشم
user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۷/۰۳/۰۲ - ۰۸:۳۱:۳۱
شاید این غزل زیبا در آغازین روزهای تحول بنیادی مولانا پس از دیدار با شمس سروده شده باشد و در آن مولانا گویی از نو زاده شده و آنی که می خواسته شده است . شکر و شهد پراکنی را عندلیب وار آعاز میکند چنان که از این شهد، شیر میجوشد که پرورنده جان آدمیان است ، در خرمن شکر آسودن را خوشتر میداند اما این شکر نه به اراده وی که با لطف و اراده او با واسطه طوطیان شکر شکن از نی وجودش تراوش میکند تا جهانیان را از آن بهره ها باشد.
user_image
..
۱۳۹۸/۰۳/۲۵ - ۱۲:۵۸:۲۷
تن چون قبا،جان را بقا..
user_image
زیبا روز
۱۴۰۱/۰۲/۳۰ - ۰۵:۱۸:۲۵
بیت 4 :جان به شیشه ، کم ظرفیت و هراسان از زخم یک سوزن  بیت 14 : هم نیشکر ز لطف خروشنده می شود . نی شکر که در واقع نوعی نی تو پر است، و خالی نیست ــ کنایه از آدم پر حرف ــ در این موضع از عطای خداوندی ،درون تهی و آمادۀ نواختن می شود