مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۸۸۲

۱

جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید

طبل بقا کوفتند ملک مخلد رسید

۲

روی زمین سبز شد جَیب درید آسمان

بار دگر مه شکافت روح مجرد رسید

۳

گشت جهان پرشکر بست سعادت کمر

خیز که بار دگر آن قمرین خد رسید

۴

دل چو سُطُرلاب شد آیتِ هفت آسمان

شرح دل احمدی هفت مجلد رسید

۵

عقل معقل شبی شد برِ سلطان عشق

گفت به اقبال تو نفس مقید رسید

۶

پیک دل عاشقان رفت به سر چون قلم

مژده‌ی همچون شکر در دل کاغد رسید

۷

چند کند زیر خاک صبر روان‌های پاک ؟

هین ز لحد برجهید نصر مؤید رسید

۸

طبل قیامت زدند صور حشر می‌دمد

وقت شد ای مردگان حشر مجدد رسید

۹

بعثر ما فی القبور حصل ما فی الصدور

آمد آواز صور روح به مقصد رسید

۱۰

دوش در استارگان غلغله افتاده بود

کز سویِ نیک‌اختران اختر اسعد رسید

۱۱

رفت عطارد ز دست لوح و قلم درشکست

در پی او زُهره جَست مست به فرقد رسید

۱۲

قرص قمر رنگ ریخت سوی اسد می‌گریخت

گفتم خیرست گفت ساقی بیخود رسید

۱۳

عقل در آن غلغله خواست که پیدا شود

کودک هم کودکست گو چه به ابجد رسید

۱۴

خیز که دوران ماست شاه جهان آنِ ماست

چون نظرش جان ماست عمر مؤبد رسید

۱۵

ساقی بی‌رنگ و لاف ریخت شراب از گزاف

رقص جمل کرد قاف عیش ممدد رسید

۱۶

باز سلیمان روح گفت صلای صبوح

فتنه بلقیس را صرح ممرد رسید

۱۷

رغم حسودان دین کوری دیو لعین

کحل دل و دیده در چشم مرمد رسید

۱۸

از پی نامحرمان قفل زدم بر دهان

خیز بگو مطربا عشرتِ سرمد رسید

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 546
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 346
عندلیب :

نظرات

user_image
نامدار
۱۳۹۴/۱۰/۰۲ - ۰۳:۰۵:۴۱
محمد پیام آور مهربانی و رستن و رهایی انسان از نادانی است . آمد که جهان پر شکر کند . نور محمد که رسید کفر جامه سیه پوشید ، و اینک کسانی هستند که خود را به او منتسب می کنند اما مانند کفر جامه سیه می پوشند و انسان را به نادانی و خرافه و جهل جاهلیت می خوانند .
user_image
یزدانپناه عسکری
۱۴۰۲/۰۲/۱۶ - ۰۸:۱۸:۳۱
2- روی زمین سبز شد جیب درید آسمان - بار دگر مه شکافت روح مجرد رسید *** [تجرید و روح مجرد]* رهایی و آزادی  از تمام ویژگی‌ های نوعی و فهرست انسانی  به صلاة