مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۸۸۳

۱

جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد

این دو که هر دو یکیست جز که همان یک مباد

۲

فرد چرا شد عدد از سبب خوی بد

ز آتش بادی بزاد در سر ما رفت باد

۳

گشت جدا موج‌ها گرچه بد اول یکی

از سبب باد بود آنک جدایی بزاد

۴

جام دوی درشکن باده مده باد را

چون دو شود پادشاه شهر رود در فساد

۵

روز فضیلت گرفت زانک یکی شمع داشت

هر طرفی شب ز عجز شمع و چراغی نهاد

۶

گرچه ز رب العباد هر نفسی رحمتست

کی بود آن دم که رب ماند و فانی عباد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 547
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 347
عندلیب :

نظرات