مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۸۹۳

۱

نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد

دل سبد آمد مکن هر سقطی در سبد

۲

آنک تواضع کند نگذرد از حد خویش

یابد او هستی باقی بیرون ز حد

۳

وا کن صندوق زر بر سر ایمان فشان

کآخر صندوق تو نیست یقین جز لحد

۴

تو لحد خویش را پر کن از زر صدق

پر مکنش از مس شهوت و حرص و حسد

۵

هر چه تو را غیر تو آن بدهد رد کنی

چون بدهی تو همان دانک شود بر تو رد

۶

قلب میاور بدانک غره کنی مشتری

ترس ز ویل لکل جمع مالاوعد

۷

آنک گشادی نمود نفس تو را تنگیست

گفت خدا نفس را بسته امش فی کبد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 552
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 350
عندلیب :

نظرات

user_image
بهروز
۱۳۹۵/۰۸/۱۷ - ۱۸:۱۸:۳۹
هل من مزید. مقتبس از قرآن (30/50) است . به جای «بیشتر خواستن » و «افزون طلبیدن » به کار میرود : هزار شربت زهر ار ز دست او بخورم ز عشق نعره ٔ هل من مزید برخیزد.سنائی .عالمی را لقمه کرد و درکشیدمعده اش نعره زنان : هل من مزید.
user_image
s-j emm
۱۳۹۸/۱۰/۲۸ - ۰۶:۵۰:۳۱
تو لحد خویش را پر بکن از زرنوشته شده پر کن. که در این صورت وزن شعر دست نمی نماید
user_image
یزدانپناه عسکری
۱۴۰۲/۰۲/۱۳ - ۱۹:۴۰:۵۴
نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد - دل سبد آمد مکن هر سقطی در سبد [چون ازنظر خود، یک‌چیز را « شر» می‌دانیم؛ آن را نفی می‌کنیم و بالعکس. شعر در نحو کلام تناقض دارد نه در عمل] 2.2/99.37