مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۹۰۱

۱

اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد

گر این درخت بخندد از آن بهار چه باشد

۲

وگر به پیش من آید خیال یار که چونی

حیات نو بپذیرد تن نزار چه باشد

۳

شکار خسته اویم به تیر غمزه جادو

گرم به مهر بخواند که ای شکار چه باشد

۴

چو کاسه بر سر آبم ز بی‌قراری عشقش

اگر رسم به لب دوست کوزه وار چه باشد

۵

کنار خاک ز اشکم چو لعل و گوهر پر شد

اگر به وصل گشاید دمی کنار چه باشد

۶

بگفت چیست شکایت هزار بار گشادم

ز بهر ماهی جان را هزار بار چه باشد

۷

من از قطار حریفان مهار عقل گسستم

به پیش اشتر مستش یکی مهار چه باشد

۸

اگر مهار گسستم وگرچه بار فکندم

یکی شتر کم گیری از این قطار چه باشد

۹

دلم به خشم نظر می‌کند که کوته کن هین

اگر بجست یکی نکته از هزار چه باشد

۱۰

چو احمدست و ابوبکر یار غار دل و عشق

دو نام بود و یکی جان دو یار غار چه باشد

۱۱

انار شیرین گر خود هزار باشد وگر یک

چو شد یکی به فشردن دگر شمار چه باشد

۱۲

خمار و خمر یکستی ولی الف نگذارد

الف چو شد ز میانه ببین خمار چه باشد

۱۳

چو شمس مفخر تبریز ماه نو بنماید

در آن نمایش موزون ز کار و بار چه باشد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 557
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 353
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :

نظرات

user_image
حامد زرین قلمی
۱۳۹۶/۰۱/۲۴ - ۱۰:۲۳:۵۸
اصلاحات :اگر رسم به لب (یار) کوزه وار چه باشد ****ز (بحر) ماهی جان را هزار بار چه باشد ****یکی شتر چو نباشد از این قطار چه باشد*****دلم به خشم نظر بر زبان عقل نمایدکه گر بجست ......****انار دانه اگر خود ، هزار باشد و گر یک ****چو شمس در شب تبریز ، ماه نو بنماید
user_image
حامد زرین قلمی
۱۳۹۶/۰۱/۲۴ - ۱۰:۲۸:۵۲
کنار خاک ز اشکم چو جویبار روانم
user_image
هادی رنجبران
۱۴۰۰/۱۰/۰۲ - ۱۱:۴۹:۰۵
6. در این بیت به اشتراک حروف واژه¬های «خمار» و «خمر» و جناس موجود بین آنها توجه داشته و تنها «الف» را متفاوت و مانع یکی شدن این حروف دانسته است. با توجّه به دیدگاه عرفانی مولانا، می¬توان «الف» را نماد دانست برای آنچه که بین انسان و خدا فاصله می¬اندازد و انسان و خدا را از هم جدا می¬سازد.