مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۹۱۸

۱

چو کارزار کند شاه روم با شمشاد

چگونه گردم خرم چگونه باشم شاد

۲

جهان عقل چو روم و جهان طبع چو زنگ

میان هر دو فتاده‌ست کارزار و جهاد

۳

شما و هر چه مراد شماست در عالم

من و طریق خداوند مبدا و ایجاد

۴

به اختلاف دو شمشیر نیست امن طریق

که اختلاف مقرر ز شورش اضداد

۵

ولیک ملک مقرر نصیبه خردست

که امن و خوف نداند کلوخ و سنگ و جماد

۶

چراغ عقل در این خانه نور می‌ندهد

ز پیچ پیچ که دارد لهب ز یاغی باد

۷

فرشته رست به علم و بهیمه رست به جهل

میان دو به تنازغ بماند مردم زاد

۸

گهی همی‌کشدش علم سوی علیین

گهیش جهل به پستی که هر چه بادا باد

۹

نشسته جان که به یک سو کند ظفر این را

که تا رهم ز کشاکش شوم خوش و منقاد

۱۰

چو نیم کاره شد این قصه چون دهان بستی

ز بیم ولوله و شر و فتنه و فریاد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 568
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 360
عندلیب :

نظرات

user_image
کوروش
۱۴۰۲/۰۶/۲۲ - ۱۴:۴۲:۵۹
فرشته رست به علم و بهیمه رست به جهل   میان دو به تنازع بماند مردم زاد   به اشتباه تنازغ نوشته شده    
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۲/۰۶/۲۲ - ۱۶:۴۳:۲۸
سلام  جناب مولانادقیقا همین مضمون ومعنی را در دفتر چهارم مثنوی بخش ۵۶ بیت ۸ با مطلع ذیل آورده که خواندنش خالی از لطف نیست. در حدیث آمد که یزدان مجید خلق عالم را سه گونه آفرید بخش ۵۶ - در تفسیر این حدیث مصطفی علیه‌السلام کی ان الله تعالی خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلی من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو ادنی من البهائم