
مولانا
غزل شمارهٔ ۹۲
زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا
زهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی
زهی فر زهی نور زهی شر زهی شور
زهی گوهر منثور زهی پشت و تولا
زهی ملک زهی مال زهی قال زهی حال
زهی پر و زهی بال بر افلاک تجلی
چو جان سلسلهها را بدرد به حرونی
چه ذاالنون چه مجنون چه لیلی و چه لیلا
علمهای الهی ز پس کوه برآمد
چه سلطان و چه خاقان چه والی و چه والا
چه پیش آمد جان را که پس انداخت جهان را
بزن گردن آن را که بگوید که تسلا
چو بیواسطه جبار بپرورد جهان را
چه ناقوس چه ناموس چه اهلا و چه سهلا
گر اجزای زمینی وگر روح امینی
چو آن حال ببینی بگو جل جلالا
گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد
دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا
فروپوش فروپوش نه بخروش نه بفروش
توی باده مدهوش یکی لحظه بپالا
تو کرباسی و قصار تو انگوری و عصار
بپالا و بیفشار ولی دست میالا
خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش
مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا
تصاویر و صوت


نظرات
عرفان
نادر گروس
همایون شجریان
شایان
sandra
رهی
امیر
رجل
فرشته
امیرحسین
رضا
آرمان
بهنام حبیبی
ابراهیم صالحی
محمدخدابخش
احمد
sarina
اژه
الهام
نازنین
مهرآسا
جلیل
رابعه
رابعه
اسی
نسرین
ایران نژاد
خاطره
تهامی
سجاد
شبنم
sasan
مجید
شهرزاد
تردید
یاسمن
محمد رضا
قانع
قانع
حامد
یحیی
سهیل
علی
محمدموسوی
محمدعلی
صنم
ناشناس
ali
هادی
حسام
مسعود
امینه رضایی
نخود هر آش
بابک
نخود هر آش
ن و القلم
مسعود
پاسخ جامع و کامل شما به سئوالاتم بسیار ممنونم. از خواندن آن لذت بردم و بسیار آموختم .
سیدفرهود کاظمی
عارف
آذر
نچیز
سپیده
نچیز
ناشناخته
سمانه
شایان
امین
علی
محمد علی
پامک عزیزی
امین
بیطرف
کامران کتابی
مژگان مقصودی
مهدی یوسف زاده
یکی (ودیگر هیچ)
درویش علی ادریساوی
محسن
...
سیاوش
یلدا
یلدا
Zahra Akhavan
همایون
محمد رسول
ملیکا رضایی