مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۹۲۰

۱

کسی که عاشق آن رونق چمن باشد

عجب مدار که در بی‌دلی چو من باشد

۲

حدیث صبر مگویید صبر را ره نیست

در آن دلی که بدان یار ممتحن باشد

۳

چو عشق سلسله خویش را بجنباند

جنون عقل فلاطون و بوالحسن باشد

۴

به جان عشق که جانی ز عشق جان نبرد

وگر درونه صد برج و صد بدن باشد

۵

اگر چو شیر شوی عشق شیرگیر قویست

وگرچه پیل شوی عشق کرکدن باشد

۶

وگر به قعر چهی درروی برای گریز

چو دلو گردن از او بسته رسن باشد

۷

وگر چو موی شوی موی می‌شکافد عشق

وگر کباب شوی عشق باب زن باشد

۸

امان عالم عشقست و معدلت هم از اوست

وگرچه راه زن عقل مرد و زن باشد

۹

خموش کن که سخن را وطن دمشق دلست

مگو غریب ورا کش چنین وطن باشد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 569
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 361
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :

نظرات

user_image
امین
۱۳۹۱/۰۶/۱۳ - ۱۶:۲۵:۳۶
در بیت هفتم، با توجه به معنا احتمالاً بادزن به جای باب زن باشد.
user_image
صدرالدین شیرازی
۱۳۹۷/۰۸/۱۷ - ۰۲:۳۹:۳۰
جناب امین مطلب کاملا درست است در شعری از منوچهری دامغانی است که :همی‌برگشت گرد قطب جُدّیچو گِرد «بابزن» ، مرغ مسمنیعنی دائما به دور نجمة القطب می گردد مثل مرغ چاق بریان شده ای که با سیخ روی آتش می چرخدقطب جُدی را نجمة القطب نیز گویند و آن کوکبی است که سمت دم دب اصغر است و از نشانه های جهت قبله است که نزدیکترین ستاره به قطب شمال است.همچنین کسایی مروزی می گوید :دل نرم کن بآتش و از بابزن مترسکزتخم مردمانت برون است پر و بال