مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۹۲۸

۱

هزار جان مقدس فدای روی تو باد

که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد

۲

هزار رحمت دیگر نثار آن عاشق

که او به دام هوای چو تو شهی افتاد

۳

ز صورت تو حکایت کنند یا ز صفت

که هر یکی ز یکی خوبتر زهی بنیاد

۴

دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر

ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد

۵

بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق

ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد

۶

نشسته‌ایم دل و عشق و کالبد پیشت

یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد

۷

به حکم تست بگریانی و بخندانی

همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد

۸

به باد عشق تو زردیم هم بدان سبزیم

تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد

۹

کلوخ و سنگ چه داند بهار را چه اثر

بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد

۱۰

درخت را ز برون سوی باد گرداند

درخت دل را باد اندرونست یعنی یاد

۱۱

به زیر سایه زلفت دلم چه خوش خفته‌ست

خراب و مست و لطیف و خوش و کش و آزاد

۱۲

چو غیرت تو دلم را ز خواب بجهانید

خمار خیزد و فریاد دردهد فریاد

۱۳

ولی چو مست کنی مر مرا غلط گردم

گمان برم که امیرم چرا شوم منقاد

۱۴

به وقت درد بگوییم کای تو و همه تو

چو درد رفت حجابی میان ما بنهاد

۱۵

در آن زمان که کند عقل عاقبت بینی

ندا ز عشق برآید که هرچ بادا باد

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 574
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 364
عندلیب :

نظرات

user_image
هانیه سلیمی
۱۳۹۷/۰۶/۲۸ - ۰۵:۰۱:۵۶
این غزل معادل غزل شماره 957 است با این تفاوت که غزل 957، شش بیت پایانی را ندارد
user_image
..
۱۳۹۹/۰۲/۱۴ - ۱۰:۵۷:۴۶
به باد عشق تو زردیمهم بدان سبزیم..
user_image
kemimmim
۱۴۰۰/۰۲/۱۳ - ۰۹:۴۴:۱۸
لطفاً یه نفر که مسلط هست این شعرو بخونه و فایل صوتی قرار بده یا شعر رو جوری بنویسه که بتونیم درست تلفظش کنیم. اشعار توی صدتا سایت نوشته میشن... ولی همه عین هم هست... هیچکدوم اطلاعات کامل تری به خواننده نمیدن متأسفانه.